چکیده:
مقاله حاضر، ترجمهای است از دائرةالمعارف هزارهگرایی که در سال 2001 میلادی توسط انتشارات راتلیج در امریکا و انگلستان به چاپ رسیده است.محور بحث مقاله حاضر عبارت است از فرجام شناسی تطبیقی میان سه دین ابراهیمی بزرگ معاصر یعنی یهودیت، مسیحیت و اسلام.البته تیموتی آر، فرنیش مؤلف مقاله، پس از مقایسه کلی فرجامشناسی اسلامی با فرجامشناسی در سنت یهود و مسیحیت، به تجزیه و تحلیل مهدویت در اسلام میپردازد و در قسمت نتیجهگیری مقاله، دلایل افزایش شدید توجه به مهدی( و مهدویت را در جهان، بر میشمارد و در ضمن به نقش بسیار حیاتی پیروزی انقلاب اسلامی ایران در الگودهی به دکترین مهدویت در میان ملتهای جهان اشاره میکند.
خلاصه ماشینی:
"هریک از این اصطلاحات برگرفته از واژههایی برای عدد هزار در لاتین «milleni» یا یونانی «chilioi» هستند و بر مفهوم به کار رفته در فصل بیستم از کتاب مکاشفة یوحنای قدیس 3 که حکومت هزارسالة عیسای مسیح بر روی زمین را پیشبینی میکند، دلالت دارند و نباید در بافت اسلامی به کار روند، اما به لحاظ امید Millennialism.
از اصطلاح «مسیحا باوری» 3 نباید در بافت اسلامی استفاده کرد، زیرا بر خلاف یهودیان که بسیاری از آنها هنوز منتظر«Mashiah» (واژه عبری برای «تدهین شده» 4 ) هستند که حکومت اسرائیل را که در تورات ذکر شده احیا خواهد کرد، و بر خلاف مسیحیان که در انتظار بازگشت عیسای مسیح (christ واژه یونانی برای «messiah» است) به سر میبرند، در الاهیات اسلامی هیچ جایگاهی برای این گونه ناجی 5 وجود ندارد.
اعتقاد به عصر طلایی در دیدگاه اسلامی از یک لحاظ بیشتر به اعتقاد یهودیان شباهت دارد و آن اینکه مهدی و «Mashiah» موعود هر دو چهرههای تاریخی خواهند بود که وظایف خود را در زمان و مکان عادی تحقق خواهند بخشید، بر خلاف مسیح که در باور مسیحیان جایگاه دوم در تثلیث 6 به او اختصاص دارد و آغاز و انجام کتاب مکاشفة یوحنای قدیس تلقی میشود.
جانشین او عبداللهی تا سال 1898 میلادی حکومت میکرد تا اینکه ارتش بریتانیا به فرماندهی کیچنر 1 ، در یکی از آخرین حملات خود برای تصرف افریقا، از مصر که در اشغال بریتانیا بود، به سمت جنوب پیش رفت و به حکومت مهدیه (حکومت مبتنی بر مهدویت سودان به این نام معروف شده بود) خاتمه بخشید."