خلاصه ماشینی:
"درحالیکه قالبهای نوین مشارکتی که امروزه از سوی سازمانها هستند؛به گونهایکه گاه بدون در نظر گرفتن پیش شرطهای مشارکت،جنبههای نمایشی به خودمیگیرند که نتیجهی آن،دلسردی اهالی روستاها از برنامههای مشارکتیجدید و اختلال در برنامههای توسعهی روستایی است.
این مقاله که به روش تحلیل محتوا در قالب کتابخانهای تهیهشده،کوشیده است ضمن تبیین جایگاه و اهمیت مشارکت روستانشیناندر برنامههای توسعهی روستایی،به تحلیل مبانی نظری مشارکت روستاییبپردازد و به دوپرسش اساسی زیر پاسخی در خور دهد: 1.
قالبهای مشارکت سنتی در جوامع روستایی ایران نه تنها کارهای سختو طاقتفرسا برا برای مردم تحملپذیر میکردند،بلکه امور را برای مردم روستاکارا،اثربخش و گاه نشاطآور میساختند.
زیرا با تحولات رخداده درجوامع بشری،جوامع روستایی برای حفظ توانهای محدود محیطی بیش از گذشتهبه مشارکت ولی در قالبهای نوین نیاز دارند؛قالبهای مشارکتی که بتوانند ضمنشناسایی نیازمندیها،محدودیتها توانهای محیطی جوامع روستایی،منابع وامکانات مادی و معنوی آن را به سوی توسعهی پایدار در ابعاد اقتصادی،اکولوژی،مکانی،فرهنگی و اجتماعی سوق دهند.
[قادری1383:42] پس بهتر آن است برای پیشگیری از اینگونه مشکلات و تسهیل مشارکتمردم روستایی در برنامههای توسعه و رسیدن به اهداف آن،قبل از اجرای هربرنامهی مشارکتی،از شرایط و پیش شرطهای آن آگاهی حاصل شود.
نتیجه شکلگیری خوجوش مشارکتهای سنتی در جوامع روستایی کشور،برگرفته از نیازهای اساسی،محدودیت منابع و شرایط سخت محیطی بوده کهنیاز به همکاری و مشارکت را ضروری میساخته است.
ولی در حال حاضر اغلب قالبهای مشارکتیجدید فاقد این ویژگیها هستند که نتیجه آن،دلسردی روستاییان و کمرنگیمشارکت آنان در برنامههای توسعه روستایی است.
بنابراین اگر طالب نهادینه شدن مشارکت همهجانبهی روستاییان در طرحهایتوسعهی روستایی هستیم،بهتر است ضمن حفظ منافع اقتصادی-اجتماعی وزیستمحیطی مردم نواحی روستایی،با فراهم کردن امکانان لازم و توجه بهپیششرطهای مشارکت،بستری مناسب برای مشارکت پایدار آنان فراهم آوریم."