خلاصه ماشینی:
"مقصوداز اینکه میفرماید:و مسیح بن مریم را نیز به جای خدا رب خودگرفتهاند،این است که آنها-همان طوری که که معروف است-قائل بهالوهیت مسیح شدند و در اینکه مسیح را اضافه به مریم کرد،اشارهاست به اینکه نصاری در این اعتقاد بر حق نیستند،زیرا کسی کهاز مادر به دنیا آمده باشد شایستهی پرستش نیست و از آنجایی کهعقاید اهل کتاب مختلف بود و آنان برداشتهای متفاوت داشتندنظریهی نخست را که در هر دو کیش به یک معنا بود ذکر نموده وفرموده است:{/اتخذوا احبارهم و رهبانهم اربابا من دون الله/}و آنگاهعقیدهی مسیحیان را که بهمعنای دیگری بود بر آن عطف نموده وفرموده است و المسیح ابن مریم.
/} جملهی اولی یعنی جملهی ذلکم الله ربکم نتیجهای است کهاز بیان آیات سابق گرفتهشده و معنای آن این است که بعد ازآنکه مطلب از قراری بود که ذکر شد،پس خدای تعالی که وصفشگذشت،پروردگار شماست،نه غیر او،جملهی لا اله الا هو تقریبا بههمان توحید ضمنی که در جملهی قبلی بود تصریح میکند و در عینحال همان جمله را تعلیل نموده است و چنین میرساند:اینکه گفتیمپروردگار اوست و جز او پروردگاری نیست،بدان سبب که او یگانهمعبودی است که جز او معبودی نیست و چگونه ممکن است غیر اوپروردگار باشد و در عین حال اله و معبود نباشد؟ جملهی خالق کل شی نیز علتی است برای جملهی لا اله الا هوو معنایش چنین میشود:اینکه گفتیم الوهیت و معبود بودن منحصردر او است برای این است که آفرینش تمامی موجودات از اوست وجز او خالق دیگری نیست که حتی کوچکترین موجودی را آفریدهباشد تا در الوهیت با او شریک باشد و درنتیجه بعضی از مخلوقات دربرابر خدای تعالی و بعضی در برابر او خاضع شوند."