خلاصه ماشینی:
"چون این کودکان در بسیاری ازمواقع،احساس ناتوانی میکنند کمک به افزایش درک شرایط معلولیت در آنها،و تاکید برکیفیت زندگی برای آنان،میتواند در پیشبرد سازگاری بهتر آنها باشرایط موجود موثر باشد.
شاید انگیزهی ابتدایی که باعث میشود تماشاگر فیلم را دنیال کند مسئلهیتولد و سقط جنین است که بعد از حل شدن این موضوع،چگونگی برخورد ورویارویی مادر با مشکلات فرزندش،تماشاگر را به دیدن ادامهی فیلم راغبمیکند.
حال با درنظر گرفتن این مشکلات،اگر نوزاد با نوعی معلولیت یا بیماری متولد شودفشارهای روانی حاصل از تولد چنین فرزندی براعضای خانواده،بویژه والدین،چندین برابر میشود و تمام آروزهای والدین با به دنیا آمدن یک کودک معلولنقش برآب میگردد؛چیزی که در این فیلم هم،با واکنش سهیل به خوبی دیدهشد.
از جمله این که،صرف آگاه شدن آنها از معلول بودن کودک آیندهشان برآنها فشارهای روانی وارد میکند که باعث از هم پاشیدگی آرامش،انسجام ونظم زندگی آنان میشود.
درددلهای کودکانی که در مرکز توانبخشی زندگی میکنند و نیز تأکیدمکرر دختری در آن جا،مبنی برعقبمانده نبودنش،وسیلهای دمدستی و سادهبرای تحت تأثیر قرار دادن تماشاگر در لحظه،پذیرش این کودکان با برانگیختناحساسات تماشاگر است.
نشان دادن مشکلات ریز و درشت والدین این دسته از کودکان و بااین شدت سیاهی در سالن تاریک سینما،تأکید روی جنبههای عاطفی،پرهیزاز ارائهی رویکرد و راهکار برای بهزیستی والدین،نشان ندان راههای استحکامزندگی خانوادگی این والدین،عدم توجه به تقویت استقلال و عزت نفس کودکانمعلول،فیلم را بیشتر شبیه به یک مرثیه کرده که با بیان هرگوشهاش اشک رابه چشم تماشاگر میآورد."