خلاصه ماشینی:
"خطر کاربرد نابجای اصطلاح بنیادگرایی اسلامی این است که همانند دوران جنگ سرد که جهان مارکسیست یکپارچه دیده میشد و از همینرو سیاستهایی یکسان در برابر اتحاد جماهیر شوروی و بلوک کمونیت به کار گرفته میشد، گرایشهای گوناگون بازگشت به خویشتن مسلمانان نیز یکدست و یکپارچه دانسته شود.
17 برای نمونه،بر پایۀ آیین اسلام،اقلیتهای دینی در کشورهای مسلمان مصونیت دارند و به بهترین وجه مورد حمایتند،ولی هیچگاه نمیتوانند همپایۀ مسلمانان باشند؛وگرنه،الگوی حکومت همان لیبرال دموکراسی رایج در غرب خواهد بود که بنیادگرایی اسلامی با آن مخالف است.
18 برداشت سطحی بنیادگرایان از اسلام،باعث شده است که گروهی از اندیشمندان بر ناهمخوان بودن الهیات اسلام با زندگی امروزی،دانشهای نو،تکنولوژی و دموکراسی انگشت گذارند و اسلام را دینی با خشونت ذاتی،متعصب و مداراناپذیر وانمود کنند19 ؛ رابین رایت میگوید:«میخواهم به اشتباهات سیاستمداران غربی اشاره کنم؛ سیاستمدارانی که با بنیادگرایی اسلامی به این دلیل روی مخالفت نشان میدهند که قادر به درک مبانی عقیدتی آن نیستند.
ساموئل هانتینگتون-صاحب نظریه برخورد تمدنها-بر آن است که اسلامگرایی ریشه در ناخرسندی مسلمانان از تهاجم و سلطۀ بیرحمانۀ فرهنگی غرب بر کشورهای اسلامی دارد: بیگمان یکی از دلایل مهم احیای دوبارۀ اسلام، واکنش در برابر غرب است؛البته تأثیر مدرنیسم در عرصههای اجتماعی،اقتصادی را نیز نباید در این زمینه نادیده گرفت.
60 بنیادگرایی اسلامی مبارزه با غرب و بر سر هم جهان مدرن و دولتهای کافر غربی و حکومتهایی را که در جوامع اسلامی با غرب همکاری میکنند و در خدمت آنها هستند،با هدف برانداختن این نظامها و حکومتهای غیر دینی و ساختن جامعه دینی و بر پا کردن حکومت دینی،در دستور کار خود قرار داده است."