چکیده:
مساله اصلی مقاله حاضر بررسی ارتباط سنن با هویت ملی و تاثیر این سنت ها در شکل گیری مقوله تاریخ نگاری است، بدین صورت که نشان می دهد، اولا تاریخ هر ملتی در چارچوب سنن به ارث رسیده همان جامعه شکل می گیرد و ثانیا تاریخ نگاری هر جامعه از سنت های آن جامعه جدا نیست. پرسش های مقاله حاضر به این شرح است: رابطه تاریخ قومی با حوزه فرهنگی خاصی که هویت آن جامعه را تشکیل می دهد، چیست؟ چه ارتباطی بین هویت ملی و فهم سنن به جای مانده از گذشته وجود دارد؟ فرضیه اصلی مقاله آن است که تاریخ ملت های مختلف به دلیل سنن تاریخی گوناگون با هم متفاوت است و تاریخ نویسی در متن ارزش ها، فرهنگ ها، پیشداوری ها و خصوصیات خاص هر جامعه روی می دهد. هدف اصلی نشان دادن این موضوع است که تقلید سبک تاریخ نویسی ویژه ملت های دیگر نه تنها غیرمفید است، بلکه منجر به آشفته شدن فضا ها و به هم ریختن اصل پژوهش می شود و البته مانع نیل به فهم عناصر متشکله هویت ملی می گردد.
خلاصه ماشینی:
"این نکات اجزا نگاه تاریخیهرودوت را هم عیان میسازد:نخست اینکه او از افق اکنون به گذشته مینگرد،دوماینکه میخواهد سنت مقبول و رایج جامعۀ خود را به آیندگان منتقل سازد و مانع ازفراموشی آن گردد و به عبارتی حول عنصر تداوم و تحول تأکید میکند،عناصری کههویت یونان باستان را تشکیل میدهد و سوم اینکه میخواهد از تاریخ به مثابۀ یکعلم،علت حدوث حوادث را بپرسد و البته تفاوت ماهوی یونان را با سایر کشورهایعالم آن روز نشان دهد.
این رویکرد نه تنها باعث کاربردی شدن دانش تاریخ بهویژه در راستای فهم هویتملی میشود،بلکه در این شرایط امر تاریخی به مثابۀ چیزی که گذشته است،آنگونهفهمیده میشود که به صورتهای سلبی یا ایجابی نسبتی با حال حاضر دارد،یعنیگذشته در اکنون حضور دارد؛این حضور نشاندهندۀ فرادهش تاریخی خاص هرجامعه است که عناصر اصلی هویت ملی او را تشکیل میدهد.
حتی اگر متن خوانده شود،مفاهیمی کلیدی که وجهممیزۀ فلان اثر تاریخی از دیگری باشد موجود نیست،زیرا همانطور که بالاتر آمد نهتنها تاریخ مفهومی وجود نداشته،بلکه مفهومسازی هم از تاریخ ایران غایب است،حالآنکه برای انتقال آگاهی از مقولۀ هویت ملی،مفاهیم نقش اساسی ایفا مینمایند و اینمفاهیم باید قادر باشند روح ملی یک جامعه را به شکلی انضمامی تبیین کنند.
از نظر فلسفی اعادۀمعدوم ممتنع است،یعنی چیزی که معدوم شد احیانشدنی است،اما در قلمرو تاریخاین معدومشدن امری صوری است و به ادوار مختلف تاریخی و ظهور و افول تمدنهاربط پیدا میکند،لیکن حتی در این حالت هماره برخی سنن ملی تحول و تداوم پیدامیکنند که عناصر تشکیلدهندۀ هویت آن جامعه را تشکیل میدهند."