چکیده:
در این مقاله به تعریف رشته و میان رشته و تاریخچه این دو پرداخته و این سؤال مطرح می شود که به رغم میل و یا تکرار عده ای که مشتاقانه و رضایت مندانه کتابداری و اطلاعرسانی را یک میان رشته می دانند، نویسنده استدلال می کند که تا رشته ای نباشد میان رشته مفهومی ندارد. او تاکید می کند که میان رشتگی، پاسخی به یک سونگری پوزیتیویسم و فروکاهی مسائل اجتماعی و انسانی به علوم طبیعی است؛ زیرا از زمانی که نارسایی تحقیق در علوم انسانی با محوریت پوزیتیویسم مطرح شد، مسئله میان رشتگی نیز قوت گرفت. در واقع بحث بر روی مسائل انسانی و اجتماعی جز از طریق نگاه های همه جانبه میسر نیست؛ بنابراین میان رشتگی نفی رشته بودن نیست بلکه نقد آن است؛ ازاین رو اگر کتابداری و اطلاع رسانی بخواهد به عنوان یک حوزه علمی مطرح شود، در آغاز باید رشته باشد تا سپس بتواند با سایر رشته ها به ویژه رشته های علوم انسانی و یا دیگر رشته ها تعامل کند. در عین حال اثبات رشته بودن کتابداری و اطلاع رسانی با تعاریف موجود امکان پذیر نیست و باید با تعریف جدیدی از آن، این مسئله را حل کرد. نویسنده معتقد است تعریف جدید او می تواند این مشکل را حل کند.
خلاصه ماشینی:
"در واقع بحث برروی مسائل انسانی و اجتماعی جز از طریق نگاههای همهجانبه میسر نیست؛ بنابراین میانرشتگی نفی رشته بودن نیست بلکه نقد آن است؛از اینرو اگر کتابداری و اطلاعرسانی بخواهد به عنوان یک حوزه علمی مطرح شود،در آغاز باید رشته باشد تا سپس بتواند با سایر رشتهها به ویژه رشتههای علوم انسانی و یا دیگر رشتهها تعامل کند.
سؤال دیگر اینکه آیا اصولا رشتههای علمی،به ویژه در علوم انسانی و اجتماعی،میتوانند فارغ ار رشتههای دیگر به حیات خود ادامه دهند؟یا اینکه نمیتوانند بدون توجه به رشتههای علمی دیگر اظهار وجود کنند و از اینرو همه رشتهها به نوعی میانرشتهای هستند ولی با شدت و ضعف؟و دیگر اینکه در رابطه با کتابداری و اطلاعرسانی به طور خاص، آیا با وضعیت فعلی و اختلاف نظری که دربارۀ مبانی و هویت آن وجود دارد میتوان آن را یک رشته نامید؟ رابرتا فرانک(مورن،1387:4)میگوید:"میانرشتهای چیزی دارد که برای هرکسی خوشگوار است.
رشتهای که کارش-به طور مثال -خدمتگزاری است و هرکسی او را طلبید بدون چون و چرا و اظهار نظر باید اطاعت و فرمانبرداری کند،نمیتواند همچون سایر رشتهها در عرصه علمی از خود دفاع کند تا چه رسد به اینکه بخواهد با قاطعیت درباره مسائل اظهار وجود کند،اما اگر به معنای دوم بگیریم به این معناست که خود این رشته،از خود،هویتی مشخص و تعریفشده دارد و همچون همۀ رشتههای علوم انسانی در کنار آنها به خدمتگزاری مشغول است و در عین حال از خود هم طرح و نظر دارد و در هربرنامۀ کاری،خودش را یک پای قضیه میداند."