چکیده:
این مقاله به بررسی الگوی مدیریت دانش میپردازد و الگویی برای درک نقش آینده
متخصصان دانش و اطلاعرسانی ارائه میکند.این مقاله با بررسی مفهوم مدیریت دانش و
راهکارهایی برای کاربرد آن در سازمانهای تجاری آغاز میشود. این موضوع تا بررسی
مدیریت دانش در بخش دولتی، پیش میرود.سه نقش اصلی برای متخصصان دانش در نظر گرفته
شده است:مدیریت گنجینههای دانش؛تسهیل جریان دانش و ارتباطات؛و ظرفیت تولید ارزش
افزوده.
خلاصه ماشینی:
"او پیشنهاد میکند که اهداف مدیریت دانش برای ادارات دولتی بر تدارک موارد زیز متمرکز شود:-کارکردها و خدمات مؤثر سازمانهای دولتی از طریق کاربرد دانش در دو بخش مدیریت تصمیمگیری و در بهبود ارائه خدمات؛-یک جامعه امن، منظم، درست و استوار که در آن شهروندان به آسانی در مناظرات عمومی و شکلگیری سیاست وارد شوند و در فرایندهای ذهنی سازی، برنامهریزی، تصمیم و اجرای فعالیتهای عمومی برای مشاهده سیاستهای جامعه و فراهم آوردن حمایت مالی از اداره شرکت کنند؛-سطح قابل قبولی از کیفیت زندگی، به ویژه از طریق ایجاد، حفظ و کاربرد سرمایههای تجاری و سرمایه فکری عمومی؛-یک جامعه ثروتمند به وسیله ارتقاء شهروندان، تا آنجا که کاربران ماهری از دانش شوند و توسعه تجارت و فرهنگهای شرقی، یعنی در جایی که گروه متکی به فرد است، اعضای سازمانها نسبت به فرهنگهای غربی بیشتر احتمال دارد که بر شبکهها و مباحث غیررسمی متکی باشند:چنین تفاوتهای فرهنگی اثرات مهمی برای مناسب ترین راهبردهای مدیریت دانش دارند.
علاوه بر داشتن نقشهایی در توسعه منابع و جریان دانش، به شیوهای که تولید ارزش را ترغیب کند، این دسته از مدیریت دانش به متخصصان دانشی نیاز دارد که نقش فعالی در کمک به دیگران برای ایجاد رفتار، عملکردها و فرهنگهایی دارند که بر تولید ارزش تأکید میکند.
در حالی که امکان تصور متخصصان دانشی که سه نقش تعریف شده بالا را بازی میکنند، وجود دارد احتمالا تأکید سازمانهای دولتی مختلف، متفاوت است، همان طور که فعالیتهای مدیریت دانش هدفش ایجاد ارزش است از طریق زنجیرههای ارزشی متفاوت در بخشهای مختلف."