چکیده:
قریب به اتفاق پژوهشگران در خصوص پاسخگویی به مساله اطلاق یا نسبیت اخلاق به تفسیر و توجیه آیات موهم نسبیت اخلاق پرداخته اند (بعد سلبی اطلاق اخلاق) و بررسی بعد ایجابی اطلاق اخلاق با نگاه قرآنی جایی در تحقیقات آنها نداشته است. افزون بر این، پژوهشگران از اهمیت نتایج مترتب بر تحلیل برخی مسائل اساسی فلسفه اخلاق از دیدگاه قرآنی در جهت حل مساله نسبیت اخلاق غفلت ورزیده اند. این دو مساله انگیزه نگارش مقاله حاضر قرار گرفته است. مقاله در گام نخست، بررسی بعد ایجابی اطلاق اخلاق از طریق تحلیل مستقیم آیات قرآن کریم در این باره و در گام دوم نتایج نگاه قرآنی به برخی مباحث اساسی فلسفه اخلاق اساس و پایه حل مساله نسبیت اخلاق قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
"مقاله در گام نخست،بررسی بعد ایجابی اطلاق اخلاق از طریق تحلیل مستقیم آیات قرآن کریم در اینباره و در گام دوم نتایج نگاه قرآنی به برخی مباحث اساسی فلسفۀ اخلاق اساس وپایۀ حل مسئلۀ نسبیت اخلاق قرار گرفته است.
در شیوۀ نخست اطلاق اخلاق در سه حوزۀاطلاق افرادی،اطلاق ازمانی و اطلاق احوالی مورد کنکاش قرار گرفته و تلاش شده بابررسی جامعنگرانه دیدگاه قرآن کریم در مسئلۀ نسبیت اخلاق تبیین شود،اما شیوۀ دومبه طور غیر مستقیم به حل مسئلۀ نسبیت اخلاق میپردازد به این معنا که این روش مبتنیبرنتایجی هست که با تکیه برتحلیل برخی مباحث اساسی فلسفۀ اخلاق با نگاه قرآنیصرف و نه بر اساس ارائۀ تحلیل فلسفی حاصل میشود.
. نسبیت اخلاق نسبیت اخلاقی است به این معنی که هیچ اصل اخلاقی ثابتی وجود ندارد و تمام احکامارزشی از جمله اصول کلی آنها(حسن عدل و قبح ظلم)بر حسب فرهنگ خاص یاتمایل و سلیقۀ افراد میتواند دستخوش تغییر شود.
رشید رضا(ج 8،ص 54)به گفتۀ خود راه میانه را در این باره برگزیده و مینویسد: دیدگاه کسانی که حسن و قبح را ذاتی میخوانند،به معقول و منقول نزدیکتر است،اما نباید مانند آنها افراطی عمل کرد،بلکه باید گفت بعضی از اشیا حسن و قبح ذاتیدارند،مانند حسن عدل،احسان و کمک به خویشان و چنان نیست که تمام اوامر وتکالیف الهی تنها به آن جهت باشد که فعل مورد تکلیف،حسن است،بلکه در مواردیتکلیف خداوند به جهت امتحان و آزمایش بندگان است،نه به جهت منفعتی که در خودآن شیئ و عمل قرار دارد."