چکیده:
هدف: بررسی اثر تصویرسازی ذهنی و تکرار بر حافظه کاذب دانش آموزان پایه سوم ابتدایی.
روش: پژوهش از نوع آزمایشی (پیش آزمون- پس آزمون) بود. برای بررسی حافظه کاذب، ۴۵ دانش آموز پایه سوم ابتدایی که با روش نمونه گیری تصادفی خوش های چندمرحله ای انتخاب شده بودند با استفاده از روشی که گنسالویس و پالر (۲۰۰۰) ابداع کرده بودند، مورد آزمون قرار گرفتند.
یافته ها: روش های آماری تحلیل کوواریانس و آزمون t نشان داد که تصویرسازی ذهنی به طور معناداری باعث افزایش میانگین نمره های بازشناسی کاذب شده است (P>۰/۰۱). علاوه بر این، میانگین نمره های بازشناسی کاذب دو گروه کنترل و تکرار در پس آزمون (در مقایسه با پیش آزمون) کاهش چشمگیری داشت. همچنین میانگین نمره های بازشناسی صحیح هر سه گروه(کنترل، تصویرسازی ذهنی و تکرار) در پس آزمون نسبت به پیش آزمون کاهش معناداری نشان داد(P>۰/۰۵).
نتیجه گیری: براساس چارچوب پایش منبع، تصویرسازی ذهنی، نوعی بازنمایی در ذهن ایجاد میکندکه بسیار شبیه بازنمایی مربوط به تصاویر دیده شده است و این افزایش شباهت در بازنمایی ها، مسئول افزایش حافظه کاذب برای تصاویر دیده نشده است
خلاصه ماشینی:
"تصویرسازی ذهنی نوعی تجربۀ ذهنیاست که باعث میشود افراد از موضوع یک بازنمایی ایجاد کنندکه این بازنمایی ممکن است به دلیل دارا بودن ویژگیهایروشن احساسی،ادراکی و زمینهای با حافظۀ مربوط به یک(1)- Roediger (2)- McDermott (3)- Diekelmann (4)- Born (5)- Wagner (6)- Howe (7)- Wilkinson (8)- Wimmer (9)- Smith (10)- Hunt (11)- Gallagher (12)- Sugrue (13)- Hayne (14)- Block (15)- Loftus (16)- Porter (17)- Taylor (18)- Brinke (19)- Zhu (20)- Wade (21)- misinformation (22)- Deese-Roediger-McDermott (23)- Deese (24)- source montioring framework (25)- Lindsay (26)- Johnson (27)- Chrobak (28)- Strange (29)- Garry (30)- Sutherland &%05118HSOG051G% موضوع درهم آمیزد(دریودال1،زاراگوزا2و لرند3،2009).
(1)- Drivdahl (2)- Zaragoza (3)- Learned (4)- Folly (5)- Hughes (6)- Librot (7)- Paysnick (8)- Memon (9)- Stevenage (10)- Brown (11)- confabulation (12)- Mazzoni (13)- Weinstein (14)- Shanks (15)- Pezdek (16)- Blandon-Gitlin (17)- Gabbay (18)- autobiographical (19)- plausible (20)- implausible (21)- Sharman موضوع دیگری که در پژوهشهای حافظه یافتهای اساسیو بدیهی است،افزایش عملکرد در تکلیف حافظه با تکرار مواداست(رایجمیکرز1،2003).
&%05119HSOG051G% جدول 1-میانگین نمرههای بازشناسی صحیح سه گروه درپیشآزمون و پسآزمون (به تصویر صفحه مراجعه شود)نتایج تحلیل کوواریانس بازشناسی صحیح(با کنترلنمرههای بازشناسی صحیح در پیشآزمون)نشان داد که بینگروههای کنترل،تصویرسازی ذهنی و تکرار در پسآزمونتفاوت معناداری وجود ندارد.
نمودار1-تغییرات ایجاد شده در میانگین نمرههای بازشناسیکاذب پیشآزمون و پسآزمون (به تصویر صفحه مراجعه شود) یک یافتۀ جانبی از تحلیل یافتههای حاصل از پیشآزمونبراساس آزمون t برای مقایسۀ میانگین بازشناسی کاذب وخطاهای دیگر نشان داد که میانگین نمرههای بازشناسیکاذب به شکل معناداری(0/0001< P )بیشتر از خطاهایدیگر بوده و این یافته خود تأییدی بر این موضوع است کهابزار مورد استفاده در این پژوهش در ایجاد بازشناسی کاذبقابلیت زیادی دارد."