چکیده:
امام حسن عسکری( در دوره امامت، با گروههایی رو به رو بودند که هر یک به نوبۀ خود، انحرافی عظیم در دین ایجاد میکردند؛ از اینرو در برخورد با اینگونه انحرافات، دو روش غیرمستقیم و مستقیم را پیش گرفتند و با تلاش وسیع علمی و پرورش شاگردان و همچنین توجیه و راهنمایی بزرگان شیعه در روش غیرمستقیم و برخورد با غلات، صوفیان، ثنویه و ... در روش مستقیم و معرفی جانشین خود، از انحرافات بسیاری در دین جلوگیری کردند.
خلاصه ماشینی:
"حضرت برای بیرون رفتن از این بحران و برخورد با منحرفان برنامههای وسیعی را ترتیب داد که به اهم آنها اشاره میشود: روشهای برخورد امام حسن عسکری( با منحرفان الف.
» حضرت عسکری( در پاسخ نوشتند: هرگاه گناهان دوستان، زیاد شود، خداوند آنها را به فقر گرفتار میکند و گاهی از گناهان بسیاری گذشت میکند، همچنانکه پیش خود گفتهای: فقر با ما بهتر از توانگری با دیگران است.
امام حسن عسکری( فرمود: «سیأتی زمان علی الناس وجوههم ضاحکة مستبشرة و قلوبهم مظلمة متکدرة، السنة فیهم بدعة و البدعة فیهم سنة، المؤمن بینهم محقر و الفاسق بینهم موقر، أمراؤهم جاهلون جائرون و علماؤهم فی أبواب الظلمة [سائرون] أغنیاؤهم یسرقون زاد الفقراء و أصاغرهم یتقدمون علی الکبراء و کل جاهل عندهم خبیر و کل محیل عندهم فقیر لا یمیزون بین المخلص و المرتاب لا یعرفون الضأن من الذئاب؛ 1 زمانی بر مردم بیاید که چهرههای آنان خندان و شاد باشد؛ ولی دلهایشان تیره و تاریک، سنت [پیامبر و اهلبیت(] نزد آنها بدعت، و بدعت [و بینمازی و...
روزی یکی از شاگردان او به محضر امام عسکری( شرفیاب شد، هنگامی که چشم حضرت به او افتاد فرمود: «آیا در میان شما مرد رشیدی وجود ندارد که گفتههای استادتان «کندی» را پاسخ گوید»، شاگرد عرض کرد: ما همگی از شاگردان او هستیم و نمیتوانیم به اشتباه استاد اعتراض کنیم.
عدهای نیز تلاش میکردند این مسئله را تبلیغ و تثبیت نمایند، از جمله میتوان به «ابن ماهویه» اشاره کرد که بعد از شهادت امام هادی( این پندار را دستاویز قرار داده و به انحراف شیعیان از امامت حضرت عسکری( پرداخت."