چکیده:
مقاله حاضر به این موضوع میپردازد که متن از چه شگردهایی استفاده میکند تا خواننده را به ادامة خواندن داستان ترغیب و تحریض کند. این شگردها عبارتند از: تعویق و شکاف؛ پیرنگ از طریق استفاده از اینها راه دستیابی زودهنگام خواننده را به اطلاعات داستانی، به منظور ایجاد حس تعلیق، دلهره، هیجان، اضطراب و کنجکاوی، که همگی بر جذابیت داستانی میافزایند، سد میکند. با بررسی چگونگی کارکرد این ابزارها در مثنوی، بار دیگر میتوان مهارت مولوی را به عنوان داستانپردازی توانا که از شگردهای داستانپردازی به بهترین وجه بهره میبرد نشان داد. با توجه به نتایج به دست آمده، چگونگی استفاده از این شگردها در مثنوی در راستای اهداف عرفانی و تعلیمی راوی است. به طور مثال، مولوی، از گونهای تعویق به نام محاصره به این منظور استفاده میکند که راوی- مولوی فرصتی برای ارائه سخنان تفسیری خود در میانة روایت فراهم کند و خواننده را با این انگیزه - که ادامة داستان پس از این تعویق رویداد داستانی ارائه خواهد شد - به شنیدن این قسمتها وادارد.
خلاصه ماشینی:
"از این رو، این پاسخ، یک پاسخ معلق است؛ به این معنا که خواننده را در حالت تعلیق نگه میدارد و این احساس او را به طور کامل از بین نمیبرد؛ زیرا یک «شکاف همیشگی» در متن وجود دارد که علاوه بر متن، متعلق به داستان نیز هست؛ به علاوه، هنوز معمای نخست درباره عامل و انگیزة قتلها در پایان داستان، کشف نشده است که معمایی دیگر از این قرار ایجاد میشود: راوی میگوید طلسم با بانگ مرد مهمان میشکند و از در و دیوار زر میریزد.
در روایت میآید: باغدار صالحی، در ده ضروان بود که در صدقه دادن شهره بود و عشری از همه محصولات باغش، به مستمندان میداد/ او فرزندان خود را به این روش، بسیار توصیه میکرد (که سخنانش در بخشی طولانی ارائه میگردد)/ اما آنها چون مستعد وعظ نبودند به وصیتهای پدر توجهی نکردند و داستان در این بیت به پایان میرسد: بس وصیت کرد و تخم وعظ کاشت چون زمینشان شوره بد سودی نداشت (مولوی، 1363، د 5: ب 1530) در حالی که خواننده، انتظار دارد داستان ادامه داشته باشد مثلا این که بداند هنگامی که فرزندان، پند پدر را گوش ندادند چه بلایی بر سر آنها آمد؟ آیا مورد عقوبت پروردگار قرار گرفنتد یا نه؟ آیا محصولات باغشان همچون گذشته پر بار و پربرکت بود؟ نکته مهم این است که خواننده با رسیدن به این بیت نمیفهمد که داستان تمام شده است و حتی میپندارد داستانهایی که پس از این روایت میشوند، داستانهای درونهای هستند و پس از مدت زمانی متوجه میشود که دیگر بازگشتی به ادامه این داستان وجود ندارد."