چکیده:
دموکراسی گفتگویی، برخلاف دموکراسی های رایج، بر سه پایه ی اساسی متکی است: الف. حوزه ی زیست- جهان بازسازی شده؛ ب. زبان یا نیروی زبانی که دارای بنیانی عقلانی است و به عنوان تنها وسیله ی رسیدن به اجماع عقلانی تعریف می شود؛ و ج) مشارکت کنندگانی که همه در یک سطح مشابه «زبان» را به کار می گیرند که بطرف «اجماع» جهت گیری شده است. در حقیقت هابرماس چارچوب اثبات عقلانیت ارتباطی و امکان دستیابی به اصول عام دعوای اعتبار را که مبتنی بر استدلال برتر و بحث عقلانی و اجماع، با ویژگی شرکت آزاد از فشار و اضطرار مشارکت کنندگان و عام بودن دعاوی اعتبار می باشد، در دموکراسی گفتگویی می بیند. نهایتا اینکه دموکراسی گفتگویی به لحاظ زمانی و مکانی در نظر هابرماس در «حوزه ی عمومی» یافت می شود.
Modernity has been interpreted from different angles. Scholars such as Derida and Lyotard talk about the end of modernity and the beginning of a new era called post-modernism، though thinkers like Habermas do not believe in that.Habermas who do not believe in the end of modernity and the beginning of post-modernism، finds modernism as the only way to human liberty who has chosen a wrong path and asserts that its superficial face should be reconstructed. In the search to find a solution for this situation، Habermas proposes two matters: “dialog in the public domain” and “Dialogic democracy theory”. His theory has attracted criticisms which are of considerable importance in political thinking domain. Lyotard criticized Habermas’s “dialogic democracy theory”، particularly the concept of oriented integration in this theory. The purpose of the present article is to criticize Habermas’s theory. We made use of analytical research method since the aim of our research was to analyze and probe into Habermas’s theory، our criticism on that with regard to the original text and its interpreters. Therefore this research is to clarify two important concerns: first to distinguish the kind of school in which these scholars fit، say، modernism or post- modernism and second their different perspectives toward issues of “language’ and “linguistic turning’.
In fact Habermas uses communicative and dialogic language، while Lyotard make use of ‘language plays” and “linguistic relativity”. Ultimately Lyotard’s criticism of Habermas’s theory is based on this “linguistic relativity”.
The final purpose of the present research is to analyze Habermas‘s dialogic democracy theory in a comprehensive way and to show its unique position in Habermas‘s liberal thinking.
خلاصه ماشینی:
این دلیل بیش از هرچیزی بر دو امر مربوط میشود:به این صورت که اولا،نظریهی دموکراسی گفتگویی نظریهای حاشیهای در میان نظریات هابرماس است و در هیچ اثری بصورت شسته و رفته تدوین یا ارائه نشده است؛ثانیا،نظریهی دموکراسی گفتگویی هابرماس مبتنی یا حد اقل مرتبط و وابسته به مفاهیمی است که شباهتهایی با مفاهیم مورد استفاده در دیگر نظریات و آثار(از جمله نظریات و آثار هانا آرنت و دیوید هلد و آنتونی گیدنز)دارد ولی تفسیری متفاوت از آنها ارائه میدهد که بازسازی و بازکاوی آنها برای روشن شدن اهمیت کار هابرماس ضروری مینماید؛ثالثا،مدل دموکراسی گفتگویی هابرماس صورتبندی جدید از نسبت دموکراسی،زیان ارتباطی و حوزهی عمومی...
اما،اگر(تحقق و عملی شدن این فرایند)را قبول داشته باشیم این مسئله مطرح خواهد شد که آیا در منازعات بر سر درستی هنجاری نیز این فرایند،قابل قبول همه مشارکتکنندگان خواهد بود و تنظیم واکنشهای شخصی مخاطرهآمیز نخواهند بود؟یا این پرسش به وجود میآید که آیا بیطرفی میتواند اختلاف نظرهای اخلاقی همیشگی را واقعا حل نماید؟آیا میتوانیم انتظار داشته باشیم همه آنهایی که ممکن است تحت تاثیر قرار گیرند هرگاه به خاطر عدم توافق بر سر موضوعات، تنها به استدلال پناه برند و درباره موضوعی توافق نمایند؟در واقع،این همان موضوع بسیار دشوار است که هابرماس در تعیین خصوصیات فلسفی دموکراسی از آن بهره میجوید؛و شاید بدین خاطر است که مجبور میشود،تا متذکر شود هرچند نمیتوان انتظار داشت استدلال بطور روزمره،نتایجی به شکل توافق نداشته باشد،اما شرکتکنندگان نمیتوانند بر هیچچیزی اتکا نمایند جز هنجارهایی که در ود فرایند استدلال وجود دارد؛به این معنی که حصول تفاهم حادثهای تجربی نیست،بلکه فرایند متقاعد کردن متقابل شرکتکنندگان(یا کنشگران) برمبنای انگیزه یا انگیزش عقل ارتباطی است(هابرماس،همان.