چکیده:
طی سال های 1387 – 1384 گفتمان حاکم بر سیاست خارجی ایران از «صلح مردم سالار اسلامی» به «اصول گرایی عدالت محور» تغییر کرد. از خصوصیات قابل توجه گفتمان جدید می توان به زیر سؤال بردن هنجارهای بین المللی، اتخاذ رویکرد تهاجمی نسبت به غرب و به چالش کشیدن سیاست قدرت های بزرگ، بازبینی در سیاست های ایران بر مبنای اولویت تنظیم روابط بر گسترش روابط و ضرورت تعامل با ملت ها و جنبش های عدالت خواه جهان اشاره کرد. این مقاله در چارچوب مدل پیوستگی «جیمز روزنا» به بررسی علل و عوامل این تغییر در دو سطح تحلیل محیط بین الملل و محیط داخلی می پردازد و بر آن است که در چارچوب این نظریه، عامل محیط بین الملل و عامل فرد (اندیشه ها و شخصیت محمود احمدی نژاد) بیشتر از سایر عوامل (نقش، حکومت و جامعه) نقش ایفا می کنند.
Iran's foreign policy discourse of "Islamic democratic peace" changed to "justice-oriented fundamentalism" during the years 1384 - 1387. Notable features of the new discourse include questioning international norms، adopting aggressive approach towards the West، particularly the United States، revising the policies of Iran by giving priority to relations with nations and movements seeking justice around the world. This article applies "coherence model" of "James Rosenau" to explain this change and argues that the international system and individual factors (Ahmadi-nejad's character and beliefs) play a more significant role than other factors (role، state and community).
خلاصه ماشینی:
تحلیلی بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در دوره ریاست جمهوری محمود احمدینژاد از منظر مدل پیوستگی«جیمز روزنا» جهانشیر منصوری مقدم* مربی گروه علوم سیاسی دانشگاه خلیج فارس بوشهر علی اسمعیلی دانشآموخته دوره روابط بین الملل دانشگاه تهران (تاریخ دریافت:87/7/28-تاریخ تصویب:87/12/12) چکیده: طی سالهای 1387-1384 گفتمان حاکم بر سیاست خارجی ایران از«صلح مردمسالار اسلامی»به«اصولگرایی عدالتمحور»تغییر کرد.
فرضیهای که در این مقاله دنبال میشود،این است که«اتخاذ گفتمان اصولگرایی عدالتمحور»و تغییر رویکرد سیاست خارجی ایران به سیاست«نگاه به شرق»و«سیاست نگاه به جنوب»،با استفاده از نظریه پیوستگی جیمز روزنا بیشتر قابل تجزیه و تحلیل است و در چارچوب این نظریه نیز عامل محیط بین الملل و عامل فرد(اندیشهها و شخصیت محمود احمدینژاد)بیشتر از سایر عوامل(نقش،حکومت و جامعه)نقش ایفا میکنند».
نویسنده بر این اعتقاد است که در تغییر جهتگیری سیاست خارجی ایران از صلح مردمسالار اسلامی به اصولگرایی عدالت محور به ترتیب متغیرهای محیط بین الملل،فرد،حکومت،نقش و اجتماع تأثیرگذار بودهاند.
نتیجه در این پژوهش با استفاده از نظریه پیوستگی«روزنا»به دگرگونیهای محیطی داخلی و جهانی(ساختار نظام بین الملل پس از یازده سپتامبر)،در تغییر جهتگیری سیاست خارجی ایران در دوره ریاست جمهوری محمود احمدینژاد پرداختیم.
نتیجهای که از این بحث حاصل میشود،آن است که حکومت جمهوری اسلامی ایران در دورۀ دولت نهم،با توجه به دگرگونیهای بین المللی و منطقهای تحت تأثیر بازیگری ایالات متحده به عنوان تنها ابرقدرت جهان به منظور خنثی کردن استراتژی فروپاشی رژیم ایران که در دستور کار دولت آمریکا قرار داشت،به تجدید نظر در سیاست خارجی ایران روی آوردند.