چکیده:
انضباط اجتماعی ـ یعنی همکاری و هماهنگی افراد جامعه با یکدیگر، به منظور دستیابی به اهداف مشترک ـ امروزه از مهمترین ابزارهای سنجش میزان رشد عقلانیت جمعی، مدنیت و توسعه اجتماعی یک جامعه، به شمار میرود. دین، چه در حوزه قانونگذاری و اجرای قانون و چه در حوزه آموزش و تربیت، به خوبی پیروان خویش را برای پذیرش مسئولیتهای زندگی اجتماعی و به خصوص رفتارهای منضبطانه و هماهنگ با سایر افراد جامعه، آماده ساخته است. چون، اسلام به عنوان موجد یکی از بزرگترین تمدنهای بشری، پیروان خود را به تأسیس امتی یکپارچه، حول محور توحید، دعوت نموده است و برای رسیدن به این هدف، در همه تعلیمات خود، به ویژه در زمینه اخلاق اجتماعی، بر عناصری نظیر عدالت، تعاون، برادری، گذشت، وفای به عهد، راستگویی، امانتداری و... که موجب یکپارچگی جامعه و افزایش حس مسئولیت مشترک و همکاری جمعی میگردد، تأکید کرده است.
خلاصه ماشینی:
"رابطه کلی دین و اخلاق پیش از اشاره به ارتباط میان دو مفهوم «دین» و «اخلاق»، لازم است در ابتدا اشارهای گذرا و به اختصار به تعریف «دین» و «اخلاق» داشته باشیم تا بر اساس تعریفی که از این دو مورد در نظر ماست بتوانیم حدود هر کدام را ترسیم کنیم و سپس به نوع ارتباط آن دو با یکدیگر دست یابیم.
ارتباط دین اسلام و اخلاق اسلامی برای دریافت نوع ارتباط دین اسلام و اخلاق اسلامی، لازم است در ابتدا به تعاریف اخلاق که از طرف فلاسفه و حکمای اسلامی ارائه شده است، اشاره کنیم: از کلمات ابن مسکویه در بیان غرض و فایده علم اخلاق میتوان تعریف مورد نظر او را استنباط نمود، وی میگوید: علم اخلاق دانش اخلاق و سجایایی است که موجب میشود جمیع کردار انسان زیبا باشد، در عین حال آسان و سهل از او صادر شود (ابن مسکویه، 1348: 1، 37).
سازوکارهای اسلام برای حفظ نظم اجتماعی نیز بر هر دو عامل درونی و بیرونی مبتنی است، زیرا اسلام، با توجه به گستره وسیع احکام آن، شامل احکام اخلاقی، عبادی و حقوقی و جزایی، همه نیروهای حافظ وحدت و انسجام امت و جامعه اسلامی را مد نظر قرار داده است.
نتیجهگیری شکل گرفتن رفتارها و روابط اجتماعی و از جمله انضباط اجتماعی ـ یعنی رفتار هماهنگ افراد جامعه با یکدیگرـ بر پایه اخلاق و بر محور توحید، نه تنها ممکن است، بلکه به مراتب از نظم و انضباط قانون محور، و بر اساس قرار داد و توافق جمعی، کاراتر و با طبیعت و ساختار وجودی انسان، سازگارتر است."