چکیده:
یونگ به وجدان ناخودآگاه فروید بعدی تازه افزود و آنرا«ناخودآگاه
همگانی»نامید.در «وجدان ناخودآگاه همگانی»همه آرزوها و امیال بشری انبار شده و
ادبیات که خاستگاهش همین امیال نهفته است، وسیلهای است برای گفتگو تمدنها، چرا که
بررسی جدی ادبیات نشان میدهد که همه نویسندگان و هنرمندان در همه دورانهای تاریخی
سخنی مشابه میگفتند.به همین دلیل میتوان از مضامین مشترک در ادبیات سود جست، برای
اثبات این نکته که انسان در همه دورانهای تاریخی یک سخن را تکرار میکرده است و
چون این سخن در مورد ادیان و ادبیات همه ملتها صادق است، بنابراین، برای نزدیک
کردن ملتها و تمدنهای جهان به یکدیگر، میتوان از ادبیات استفاده کرد.در این مقاله ضمن بحث درباره آراء منتقدانی چون کلود لوی استروس و ولادیمیر پراپ
ثابت شده که اساطیر و ادبیات ساخته و پرداخته ذهن آدمی است و چون کارکرد ذهن آدمیان
یکی است.بنابراین مضامین مشترک در ادبیات کلیه ملتها ظاهر میشود.
خلاصه ماشینی:
"اگر بخواهیم عقیده پراپ را در تجزیه و تحلیل تطبیقی رمانهای چند کشور دنبال کنیم به این نتیجه خواهیم رسید که در بررسی منتقدانه آنها شالوده(پیرنگ 1 )رمانها از اهمیت ویژهای برخوردار است و هیچ دلیل یافت نمیشود مبنی بر اینکه فرقی میان متن اصلی با متن ترجمه شده رمان وجود داشته باشد، چراکه، در هر دو صورت، شالوده قصه یکی است.
کدی پاک و معصوم را، که بیگناهی براثر گذشت زمان از دست میرود و سرانجام تبدیل به سلیطه میشود، میتوان مظهر آمریکا، به ویژه ایالتهای جنوبی آن، دانست که در آغاز سده معاصر از وضعیت کشاورزی به صنعتی متحول شد؛به عبارت دیگر، کوئنتین، برادر عاشقی که در سوگ معصومیت از دست رفته خواهرش خود را در آب غرق میکند، باید همان ویلیام فاکنر باشد که از صنعتی شدن جامعه خود و در نتیجه از دست رفتن صفای زندگی کشاورزی اندوهگین است، زیرا میداند روزی صنعت به دست سرمایهدارانی خواهد افتاد که با آن جهان را استثمار کنند.
بنابراین، اگر بخواهیم خشم و هیاهو را به عکس تشبیه کنیم که چهارچوب قاب خود را شکسته است و در سطوح گوناگون فراسوی آنچه که در ظاهر مینماید قابل بررسی است، چنانکه در سطور بالا کدی را مظهر آمریکای کشاورزی سده نوزدهم گرفتیم که با سلیطه شدن، صنعتی شده بود، در بوف کور هم میتوان چنین نتیجهگیریهایی کرد."