چکیده:
محیی الدین در خصوص ماهیت و نبوت عیسی(ع) سخنان غریبی دارد از جمله اینکه: 1. اقامت روح عیسی قبل از تولد جسمانی او هزار سال به طول انجامیده است. 2. علت خطای قائلان به تثلیث این نیست که عیسی را به خدایی گرفتند، بلکه خطای آنان این است که فقط عیسی را خدا پنداشتند، در حالی که همه جهان صورت خداست و به تعبیری دیگر، هستی مابین مخلوقات و خداوند تقسیم شده است. 3. عیسی(ع) جامع خلافت الهی یعنی مراتب: ولایت، نبوت، امامت، امر، ملک و تمام رسالت است، و بدین ترتیب، خلافت او اتم و اکمل است و به وسیله او، دوره عبودیت در خلافت به اتمام رسیده است. 4. وصف و فص نبوت اختصاص به عیسی(ع) دارد، و مراد او نبوت عامه ازلا و ابدا به طریق اصالت می باشد که ویژه اوست. 5. عیسی(ع) خاتم ولایت علی الاطلاق است. نگارنده، برخی از آموزه های مذکور از ابن عربی و همچنین آرای برخی از عارفان قبل از وی(مانند حلاج) در باب وحدت وجود و حلول و اتحاد را متاثر از دیدگاه مسیحیان می داند، و به مشابهت هایی در باور محیی الدین در مورد عیسی(ع) با عقاید مسیحیان در باب عیسی مسیح قائل است، با این تفاوت که ابن عربی با نظر وحدت وجودی ـ نه وحدت شهودی ـ الوهیت عیسی(ع) را به همه کائنات تعمیم می دهد. برای اثبات مدعای مذکور این مقاله، اوصاف مسیح در کتاب مقدس عهد جدید، قرآن، و برخی فرق مسیحی و آثار ابن عربی بررسی شده و مشابهات نشان داده شده است.
Mohyi al-Din expresses some unique ideas on Jesus and the nature of his prophethood: 1) the soul of Jesus existed for a thousand years before he was born; 2) the followers of Trinity are in the wrong not because of they saw Jesus as the God، but because they saw only him and not the world of existence as the God; 3) Jesus’s prophethood and Imamate is comprehensive and all-incopassing and he ended the period of servitude; 4) prophethood and all what it takes is only and only for Jesus from the beginning to the end; and 5) Jesus is the last in prophethood in the real sense of the term. The author of this work believes that some teachings in the works of ibn Arabi and his predecessors are influenced by Christianity. He also points to similar views in the works of on Christianity and Jesus، with the exception of beliefs in "Existential Unity" rather than "Intuitive Unity" for ibne Arabi. To discuss، the article draws on the descriptions of Jesus in the Bible، the Holy Quran، and some other texts on Christianity.
خلاصه ماشینی:
"/}(بقره228/)سپس شیخ اکبر در مقایسۀ تولد حوا و عیسی(ع)وماهیت استثنایی تولد هر دو میگوید حوا از ذکر(نر)بشری صوری الهی به وجود آمد،ولی عیسی(ع)از ذکر(نر)،روحی ملکی-در قالب و تمثیل بشر-بنابراین ذکر حوا ازجهت صورت تمامتر است،و ذکر عیسی(ع)اصالتا از جهت فرشتهگونی و ملکیت وظاهر بشری با این تفاوت که عیسی(ع)بین صورت و روح جمع کرد و گرچه ظاهرش بشری،ولی در باطن فرشته بوده و به تعبیر قرآن،روح خدا و کلمۀ او بود،چنانکه آیۀ زیر او را همردیف فرشته نام برده است:{/«لن یستنکف المسیح أن یکون عبدالله و لا الملائکة المقربون»/}(نساء172/)یعنی مسیح و فرشتگان مقرب ابا ندارد که بندۀخدا باشند.
(المعجم الصوفی،ص 376) در آموزۀ ابن عربی،حق تعالی ظاهری دارد و باطنی؛«باطن او غیب مطلق است وظاهر وی مکنتف به کثرت؛از آنجا که ظهور اسماء و صفات مختلف حق،هریکطالب سلطنت خود است،حکمی لازم است که میان آنها حکومت کند و هریک رابه کمال خویش برساند،و او نبی حقیقی و قطب ازلی و ابدی است به اول و آخر وظاهر و باطن که حقیقت محمدیه[است]،به آنگونه که خود اشارت فرموده است:«کنت نبیا و آدم بین الماء و الطین»که مراد از ماء و طین،علم و عین است،اما حکم بهمیانۀ مظاهر من دون اسماء،پیامبری است که نبوت او بعد از ظهور،به نیابت از نبیحقیقی حاصل آید و نبی،مبعوث بر خلق است،بهر هدایت و ارشاد آنان به کمالمقدر در حضرت علمیه،به اقتضای استعدادات اعیان ثابته آنان و گاه شارع بود،همچون مرسلین و گاه نبود چون انبیای بنی اسرائیل."