چکیده:
کودکان خارج از نکاح کودکانی هستند که بدون وجود علقه زوجیت میان پدر و مادر و در اثر ارتکاب عمل زنا متولد می شوند. مطابق دیدگاه حقوقی، نسب این کودکان، نامشروع و غیرقانونی است و قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران هم در ماده 1167 به پیروی از فقهای امامیه، طفل متولد از زنا را ملحق به زانی نمی داند. مفهوم عدم الحاق آن است که قانون، نسب طبیعی کودک نامشروع را نادیده می گیرد و آثار قانونی نسب مانند ولایت قهری، حضانت، نفقه و ارث را بر آن مترتب نمی کند. نتیجه آن که حقوق و تکالیفی که قانون برای اولاد در نظر گرفته است، به کودکان مشروع اختصاص می یابد. حال پرسش اساسی این است که کودکان نامشروع چه جایگاه قانونی در نظام حقوقی ما دارند و حقوق مالی و غیرمالی این کودکان برعهده چه کسانی است؟ هیات عمومی دیوان عالی کشور در رای وحدت رویه شماره 617 مورخ 3/4/1376 به استناد نظر برخی فقهای معاصر در جهت حمایت از کودکان خارج از نکاح و مشخص نمودن وضعیت حقوقی این کودکان، عدم الحاق زنازاده به زانی را، به مورد ارث منحصر کرد و کلیه تکالیف مربوط به پدر را برعهده پدر عرفی قرارداد. این مقاله حقوق خانوادگی کودکان خارج از نکاح را با مطالعه تطبیقی مورد بررسی قرار می دهد و راهکارهای حقوقی مناسب نظیر وصیت تملیکی و یا صلح اموال را جهت جبران محرومیت از حق ارث کودکان نامشروع پیشنهاد می نماید.
خلاصه ماشینی:
"حال پرسش اساسی این است که کودکاننامشروع چه جایگاه قانونی در نظام حقوقی ما دارند و حقوق مالی و غیرمالی این کودکانبر عهده چه کسانی است؟هیأت عمومی دیوان عالی کشور در رأی وحدت رویه شماره 617مورخ 1376/4/3 به استناد نظر برخی فقهای معاصر در جهت حمایت از کودکان خارج از نکاحو مشخص نمودن وضعیت حقوقی این کودکان،عدم الحاق زنازاده به زانی را،به مورد ارثمنحصر کرد و کلیه تکالیف مربوط به پدر را بر عهده پدر عرفی قرار داد.
از آنجا که کودک متولد از رابطه آزاد جنسی و خارج نکاح،رابطه خونی و طبیعی باوالدین خویش دارد،قانون مدنی ایران به پیروی از فقه امامیه،در مورد منع نکاح،تفاوتیبین نسب مشروع و نامشروع قائل نشده و در ماده 1045 مقرر داشته است:«نکاح بااقارب نسبی ذیل ممنوع است اگرچه قرابت حاصل از شبهه و زنا باشد:1-نکاح با پدر واجداد یا مادر و جدات هرقدر که بالا رود؛2-نکاح با اولاد هرقدر که پایین رود؛3-نکاحبا برادر و خواهر و اولاد آنها هرقدر که پایین رود؛4-نکاح با عمات و خالات خود وعمات و خالات پدر و مادر و اجداد و جدات».
ممکن است به نظر برسد که در حکم حرمت نکاح و عدم توارث میان والدین و کودکنامشروع،ناهماهنگی و تعارض وجود دارد و چرا قانون مدنی با وجود اینکه ولد ناشیاز زنا را ملحق به زانی نمیداند و برای او حق توارث قائل نیست،در مورد موانع نکاح،وی را مانند فرزند مشروع دانسته و او را مشمول این موانع کرده است؟در پاسخ گفته(1)-به نقل از:موسوی خمینی،1390،ج 2،ص 252."