چکیده:
دانش اقتصاد با وجود این که در علوم تجربی رقم خورده است، اما متاثر از اعتقادات و ارزش ها است. به علاوه، نظام های اقتصادی که اهداف و جهت دهی این دانش را به عهده دارند، نیز بر مبانی کلامی و ارزشی استوار می باشند. توسعه پایدار یکی از مقولات دانش اقتصاد است که در دهه های اخیر توجه بسیاری از دانشمندان توسعه را به خود جلب کرده است. نگرانی های ناشی از تخریب محیط زیست و از بین رفتن حقوق نسل های آتی، علاوه بر اقتصاددانان، دانشمندان علوم دیگر را نیز به تامل واداشته است.
فرضیه ما در این تحقیق این است که ناکارآمدی نظام سرمایه داری در غلبه بر مشکل ناپایداری توسعه، ناشی از مبانی فلسفی و کلامی این نظام بوده و نظام اقتصادی اسلام با بهره مندی از تعالیم دین مبین اسلام، بر مباینی استوار است که زمینه پیامدهای منفی توسعه یافتگی را از بین برده و رفاه عمومی همه افراد را اعم از انسان های موجود و افراد نسل های آتی را تامین خواهد کرد. در این مقاله با استفاده از آیات و روایات به معرفی مبانی کلامی توسعه پایدار پرداخته و اثبات خواهیم کرد که این مبانی زمینه توسعه پایدار را فراهم می کند.
Despite of the fact that the Economy has rooted in empirical science، it has been under influence of opinions and religious values. Moreover، economical systems who manage leading this science are based on theological and normative principles.
Today the issue of permanent development conjoint with biological environment and right of aftertime generations، and beside occupying economists mind، engaged scientists minds for many years.
We believe that inefficiency of capitalistic system in west at solving the problem of impermanent of development، were because of philosophical and theological foundation of that systems and economical system of Islam can overcome this problem with its great religious doctrines. In this article with appealing to Quranic verses and religious narratives we try to prove that religion can supply foundations for permanent development in the world.
خلاصه ماشینی:
"از جهتی خود توسعه را نیز میتوان به عنوان رکن دیگر توسعه پایدار برشمرد،وگرنه در صورتی که(مطابق دیدگاه زیستمحیطان افراطی)هیچ استفادهای از منابع نشود،محیط زیست حفظ شده و عدالت هم تأمین خواهد شد،زیرا همه نسلها بهطور یکسان از این مواهب محروم خواهند بود.
این در حالی است که انسان تعلیم دیده در مکاتب انبیا،مالک اصلی همهچیز را خداوند دانسته و اموالی که در اختیار اوست،اعم از اموال خصوصی و یا منابع زیستمحیطی که در مالکیت دولت و یا بخش عمومی قرار دارد را به عنوان امانتی مینگرد که از طرف خداوند در اختیار او قرار داده شده تا در راه مصالح خود و افراد دیگر از آنها استفاده کند.
{aرشد معنویت و تربیت جامع صالحa} تفاوت اساسی راهبردهای توسعه سکولار محور،با راهبردهای دینی،در این است که مکاتب الهی به لحاظ این که هدف اصلی خلقت انسان را تقرب به خداوند میدانند و معتقدند،فقط اندکی از کمال انسان در این دنیا تحقق مییابد و بیشتر آن در دنیای دیگر است،بنابراین،تأکید اصلی راهبردهای ارائه شده از حانب این مکاتب به خصوص دین اسلام برای توسعه،بر این است که برنامهریزی در جهت تحقق اهداف توسعه و رسیدن به آبادانی دنیا و آسایش همگانی باید با توجه به این هدف انجام شود.
از سوی دیگر نعمتهای خداوند به همه انسانها تعلق دارد و حتی سایر موجودات نیز از این مواهب سهم دارند و در برخی مواقع حق آنان بر انسان مقدم میشود،مثلا در شرایط کمبود آب،و نیاز حیوانی به آن،انسان نمیتواند با آن آب وضو بگیرد،بلکه باید برای نماز تیمم کند."