چکیده:
صنعت گردشگری به عنوان یکی از ده صنعت برتر جهان در چرخه اقتصادی نقش به سزایی را ایفا می کند و یکی از بخش های مهم تولید درآمد و ارزآوری است. مدیریت زنجیره تامین، که برای بیش از دو دهه در صنایع تولیدی به کار می رود و جای آن در صنعت گردشگری بسیار خالی به نظر می رسد، می تواند به عنوان ابزاری برای یکپارچه سازی ماهیت این صنعت به کار رود. از طرفی روند رو به رشد گسترش صنعت گردشگری و بروز نشانه هایی از تاثیرات منفی بر محیط زیست، لزوم پایداری را به میان آورده است. در این مقاله پس از بررسی مبانی نظری، با ارائه یک مدل تحلیلی، عوامل بالقوه موثر بر فرآیند تصمیم گیری استراتژیک یک بنگاه، مبنی بر اتخاذ ملاحظات زیست محیطی در روابط با اعضای مختلف زنجیره تامین تعیین شده است. به منظور بررسی عوامل بالقوه تعیین شده در عمل و شناسایی عوامل احتمالی تاثیرگذار دیگر و همچنین تعیین میزان اهمیت نسبی هر یک از این عوامل در صنعت گردشگری و بالاخص از دیدگاه آژانس های مسافرتی کشورمان، پرسشنامه ای بر مبنای مدل تحلیلی ارائه شده طراحی و مبنای مصاحبه نیمه باز با پانزده آژانس مسافرتی پایتخت قرار گرفت. نتایج این پژوهش نشان داد با توجه به این که از نظر آژانس های مسافرتی کشورمان، اتخاذ مدیریت زنجیره تامین سبز با مزایای درون سازمانی چندانی همراه نمی باشد، فشارهای خارجی می تواند عامل موثری برای گرایش به استراتژی های زیست محیطی محسوب شود. به علاوه اجرای این استراتژی به واسطه برخی از عوامل سازمانی و کوته نگری های استراتژیک محدود می شود.
Tourism is widely recognized as an important economic sector. No matter what the economic climate، tourism has a significant impact on global and local economies. Tourism has been recognized as a complex system. Therefore، business management in the tourism industry critically needs to consider supply chain perspectives to integrate the fragmented nature of this industry. Moreover، development of tourism industry and its negative environmental impacts force companies to adopt sustainable strategies. This article reviews related literature and presents an analytical model in order to identify potential factors which influence theenvironmental strategic decision-making process. We investigated the influence of these potential factors on tourism industry and particularly on the travel agencies of Iran. Thus، analytical model was employed to design a questionnaire based on which 15 Tour & Travel agencies of Tehran were investigated through semi-structured interviews. The results show that in the absence of organizational benefits، external pressures could lead to GSCM adoption; also that implementation of this strategy is prone to get limited by strategic myopia and some other organizational factors.