چکیده:
تصریف و واژه سازی از مؤلفه های اصلی نظام صرفی زبان به شمار می-روند. تصریف ناظر بر استفاده از وندها برای باز نمودن روابط دستوری/ نحوی است. در این تحقیق ما به استفاده از وندهای تصریفی فعلی در فارسی جدید (فارسی دوره اسلامی) توجه می کنیم. در این دوره به خصوص بعد از قرن ششم/ هفتم هجری، وند تصریفی فعلی جدیدی به زبان فارسی اضافه نشده است؛ در عوض تعداد زیادی از وندهای تصریفی نیز از رواج افتاده اند. مهمترین وندهای فعلی منسوخ شده عبارتند از:پسوند «-ی » شرطی و استمراری، پسوند «- ست» برای ساخت ماضی نقلی، پسوند امر - ا، پسوندهای دعایی - اد و - ا . علاوه بر حذف وندها، کاربرد بعضی امکانات تصریفی فعلی مثل پیشوندهای می- و بـ - نیز در این دوره کاهش یافته است. ما در این تحقیق ضمن به دست دادن شواهد مختلف از متون متقدم، به این حذف ها و کاهش ها در نظام تصریفی اشاره خواهیم کرد و نشان خواهیم داد که زبان فارسی حداقل در نظام فعلی گرایش زیادی به تحلیلی شدن داشته است. اضافه شدن کلمات نقشی جدید (مثل فعل کمکی «داشتن») با استفاده از فرایند دستوری شدگی نیز مؤید این مطلب است.
خلاصه ماشینی:
"براساس شواهد موجود از زبانهای مختلف،زبانشناسان برای اینگونه تغییرات مراحلی را درنظر گرفتهاند و آنها را با نموداری با عنوان نمودار مرحلهای دستوریشدگی (ytilacitammarg fo enilc) بازمینمایند(ویشر 2006): جزء واژگانی آزاد<کلمه نقشی<واژهبست<وند تصریفی(<صفر) برطبق این نمودار،به مرور زمان کلمات واژگانی به کلمات نقشی تبدیل میشوند،کلمات نقشی به صورتواژهبست در میآیند،واژهبستها تبدیل به وندهای تصریفی میشوند و اگر تغییر تا آخرین مرحله ادامه یابد،وندهای تصریفی صورت آوایی خود را از دست میدهند و تبدیل به صفر میشوند.
مثلا در زبان فارسی فعلقاموسی خواستن در بعضی از کاربردهای خود به صورت کلمه نقشی در آمده است و برای نشان دادن زماندستوری آینده از آن استفاده میشود(فعل کمکی lliw در انگلیسی و nedrew در زبان آلمانی نیز که نقش مشابهیدارند،به همین ترتیب ساخته شدهاند).
باتوجه به اینکه از قرن هفتم هجری به بعد وند تصریفی جدیدی به نظام فعلی فارسی اضافه نشده است و تنها با از بین رفتن وندهای تصریفی مواجه بودهایم،در این مقاله بیشتر به از بین رفتن وندهای تصریفی فعلی یا کاهش مواردکاربرد آنها اشاره خواهیم کرد(برای توضیح بیشتر در مورد چگونگی تکوین امکانات دستوری از رهگذر سازوکاردستوری شدگی رک.
پ. صفت مفعولی+ماضی مطلق فعل بودن+-ی این ساخت نیز بهندرت مورد استفاده قرار گرفته است: اگر زمان محنت منقضی گشته بودی خلاص یافتی(جرفادقانی،ترجمۀ تاریخ یمینی،356).
ای فرزندان آدم حقیقت بیافریدستیم ور شما جامهیی تا بپوشی عورت خویشتان(یاحقی،قرآن ری،140) ناتل خانلری(همان)شواهدی را از کتابهای تاریخ بلعمی،زادالمسافرین،التفهیم،و جز آن به دست میدهد کهدر آنها این ساخت به کار رفته است و سپس از قول لازار مینویسد"چند تن از دانشمندان شوروی دربارۀ اینصورت ماضی نقلی در گویشهای کنونی ایران تحقیق کردهاند و به موجب این تحقیقات امروز نیز در گویشهایبدخشان و قراتکین و کولاب(در تاجیکستان)و کابل صیغۀ ماضی نقلی به این صورت متداول است"."