چکیده:
استفان تولمین (2003؛ 1958) برای تحلیل ساختارهای استدلالی در کلام، ارکان اصلی سه گانه ی ادعا، پشتیبان و زمینه را مطرح کرد که با سه رکن غیراصلی تعدیل ساز، پیش بینی و پشتوانه، بر روی هم، اساس استدلال در کلام را قانون مند ساخت. در نوشتار حاضر، تلاش شده است با بهره مندی از ارکان یاد شده، سه متن استدلالی از سه نویسنده ی دوره ی قاجار: سیدجمال الدین اسدآبادی، میرزا عبدالرحیم طالبوف و میرزا ملکم خان تحلیل شود و تشابهات و تفاوت های ساختار استدلالی آن ها بررسی گردد. این سه نویسنده از نظر جنبه های مختلف فکری و ساختار عقیدتی، نماینده ی سه جریان اصلی تفکر در صدر مشروطیت هستند و نوشته ها و عقاید آن ها در نهضت روشن گری دوران قاجار، تاثیرگذار بوده است. مهم ترین دستاورد مطالعه ی حاضر آن است که تمایل ملکم خان و طالبوف به تعامل و اقناع خواننده بیش از اسدآبادی است که نشانگر ان است که اسدآبادی تمایل بیش تری دارد که خواننده ادعاهای او را به عنوان واقعیت مطلق بپذیرد.
خلاصه ماشینی:
"در نوشتار حاضر،تلاشیشده است با بهرهمندی از ارکان یادشده،سه متن استدلالی از سهنویسندهی دورهی قاجار:سید جمال الدین اسدآبادی،میرزا عبد الرحیم طالبوف و میرزا ملکم خان تحلیل شود و تشابهات و تفاوتهای ساختار استدلالی آنها بررسی گردد.
براین اساس میتوان گفت ملکم خان بیشاز دیگران جهت ادعای خود به پشتیبان متوسلشده است و طالبوف به فاصلهی نزدیک بعداز او قرار میگیرد و سید جمال الدین اسد آبادی با فاصلهای زیاد از آن دوقرار دارد.
-در مورد پشتیبان«عقیدهی شخصی»،به ترتیب ملکم خان و طالبوف به فاصلهای نزدیک با یکدیگر قرار دارند و اسدآبادی در مرتبهی سوم،قرار دارد و از آنجاکه به کارگیری یا عدم به کارگیری«عقیدهی شخصی»میتواند میزان فاصلهی میان نویسنده و خواننده را نشان دهد،میتوان گفت اسدآبادی نسبت به دونویسندهی دیگر،میان خود و خواننده،«فاصله»ی (Distance) بیشتری قایل میشود و مایل نیست عقاید و احساسات شخصی خود را با او درمیان بگذارد؛درحالیکه مخاطب(بهویژه مخاطب مدرن)ممکن است بخواهد با نویسنده(گوینده)تعامل داشته باشد و با استفاده از شواهد لازم با نویسنده(گوینده)به مذاکره بپردازد.
نوشتههای ملکم خان و طالبوف از نظر پیچیدگی،مشابه هستند و گاه زنجیرههای بههم پیوستهای از ادعا و پشتیبان تشکیل میدهند؛به این ترتیب که هرپشتیبان،ادعایی برای واحد استدلالی بعداز خود به شمار میآید،به این صورت: (به تصویر صفحه مراجعه شود) اما نوع پیچیدگیهای آنها یکسان نیست،چنانکه در متن ملکم خان پیچیدگی بیشتر از نوع پیچش و ابهام زبانی است و معنا در لایههای زبان،پیچاندهشده؛حال آنکه پیچیدگی نوشتههای طالبوف بیشتر در حوزهی معنا و محتواست و به همیندلیل زنجیرههای استدلالی در متن طالبوف،بیشتر قابل پیگیری است."