چکیده:
این مقاله به خروج نیروهای امریکایی، شیوه عملی شدن این کار و شیوه تبلیغاتی میپردازد که درباره آن صورت میگیرد. همچنین تصویری تازه از ویژگیهای حضور نیروهای امریکایی در افغانستان، مشکلات مربوط به تداوم حضور آنها در این کشور و چشماندازهای احتمالی خروج آنها از افغانستان ترسیم میکند. بر همین اساس، تلاش دارد واقعیتی تلخ را از سویی خوشباور و از سویی ناباور به مردم امریکا بباوراند. آن هم این است که ارتش امریکا با وجود تمام شعارهایی که درباره قدرت بیهمتا و نقش بیبدیل آن در پیشبرد سیاست خارجی این کشور سر داده میشود، در دو جنگ از طولانیترین جنگهای تاریخ خود، متحمل شکستی تلخ شده است. شکستی که مقامات و رسانههای امریکایی میکوشند با کشیدن پوشش دروغین از واژگانی فریبنده چون «موفقیت» و «دستاورهای» حاصل شده، آن را از چشم مردم امریکا پنهان کنند. آنچه در پی میآید، ترجمه نیمی از این مقاله است که به دلایل شکست ارتش امریکا در عراق میپردازد.
خلاصه ماشینی:
"با وجود وعده¬های پی در پی پرزیدنت اوباما مبنی بر اینکه همه سربازان امریکایی این کشور را ترک میکنند و با وجود توافقی که دولت جرج بوش در سال 2008 با دولت عراق امضا کرده بود، تا آخرین ثانیه، فرماندهان نظامی امریکا به لابی کردن و واشینگتن به مذاکره برای باقی ماندن ده تا بیست هزار تن از سربازان امریکایی در این کشور در مقام مشاور و آموزشگر ادامه دادند.
همچنین آنها شروع به ستایش از «تصمیم» خود مبنی بر ترک این کشور به عنوان یک نیروی پیروز کردند و مدعی شدند سربازان ـ به قول پرزیدنت اوباما ـ «با سربلندی» این کشور را ترک میکنند.
پرزیدنت اوباما که بیشک، نگاهش به کارزارهای انتخاباتی سال 2012 خود است، از «موفقیت» در عراق یا «دستاوردهای» افتخارآفرین سربازان سخن میگفت، از «قدردان» بودن کشور از آنان، از دستاوردهای چشم¬گیری که حاصل شده است و روزگار دشواری که «بهترین نیروی رزمی در تاریخ جهان» تحمل کردند و از فداکاریهایی که «جنگاوران مجروح» و «قهرمانان در خون غلتیده» ما به خرج دادند."