خلاصه ماشینی:
"آنوقت ایننیروهایی که در آن شرایط با آن زحمت آمدند قیامکردند برای اینکه در عین حالی که انقلاب را حفظمیکنند،مسئله علم و صنعت،پیشرفت علم،وخودکفائی در علم و صنعت،این را هم مورد توجهقرار بدهند،و کاری کنند که دانشگاههای ما ازلحاظ علمی در سطح بالائی قرار بگیرد،استادهایخوب شناسایی بشوند،بچههایی که میخواهنددرس بخوانند تشویق بشوند،طرحهایی که در تمامشئون کشور مورد نیاز است-در صنایع نظامی،کشاورزی و در قسمتهای دیگر،طرحهایی که ما تاآنها را نداشته باشیم(با شعار)کشورمان خودکفاءنمیشود،واقعا بایستی که برنامههای علمی داشتهباشیم،برنامههایصنعتی داشته باشیم...
پس من ضمن اینکه تشکر میکنم از زحماتاساتید،دانشجویان،برادران و خواهران ستادانقلاب فرهنگی و جهاد دانشگاهی-که یکی ازارگانهایی است که به تصویب ستاد انقلاب فرهنگیدرست شده-و زحماتشان را مورد توجه قرارمیدهیم،یادمان نمیرود و انشاء الله فراموشکارنیستیم و ملت هم نباید فراموشکار باشد...
اینکه ما بیائیم بگوئیم حالا دانشگاه در اختیارستاد انقلاب فرهنگی و جهاد دانشگاهی است،هر استاد و هر دانشجو که یک وقت اشتباه کرده،یک اعلامیه خوانده و او حالا بیاید بگوید که:«من توبه کردم و اشتباه کردم،شرایط آنوقتآنطور بود،و تعهد میدهم،چهار سال مندرس خواندم،بگذارید بیایم دو سال دیگر همدرس بخوانم،توی این کشور بتوانم خدمتکنم»،ما بیائیم بگوئیم«نه»،چون تو یکاعلامیه خواندهای،جزء این گروهی.
از فکر اشخاصمیتوانیم استفاده کنیم:حالا-وقتی بطور قطع-یک استاد ایرانی که میدانیم این دیگر نمیخواهدبیاید در دانشگاه مارکسیسم را تبلیغ کند،میخواهد بیاید درس بدهد،اگر بچههای ما پیشاین درس بخوانند بهتر است یا مثلا بروند«بستن»پیش اساتید آمریکائی؟یا،فرضا،بروند در آلمانپیش اساتید المانی درس بخوانند؟یعنی این استادآمریکائی و آلمانی ضررش برای کشور ما کمتر ازآن استادی است که تشخیص دادیم که نمیخواهدتبلیغات مارکسیست-لنینیستی بکند،ولی تخصصدارد در یک رشتهای؟بالاخره هرچه هست،ایرانیاست.
بنابراین سعه نظر داشته باشید و از همهنیروهایی که میشود برای تدریس،برای ادارهوزارتخانهها،برای کمیسیونهای مجلس،برایپیاده کردن طرحهای مورد نیاز استفاده کرد،استفاده کنید:این دستور اسلام است."