خلاصه ماشینی:
"در یکی از اعیاد که همۀ مردم ازشهر خارج میشدند،او از شهر بیرون نرفت،بلکه بااستفاده از فرصت،تبرش را برداشت و به سراغ بتهارفت و تمام آنها را خرد کرد،الا بت بزرگ،و تبر راهم به گردن بت بزرگ انداخت،به نیت اینکه اگرکسی به آنجا برود،با خود فکر کند که این بهاصطلاح خداها با هم جنگیدهاند و در نتیجه بتبزرگ چون از همه نیرومندتر بوده،باقی بتها را خردو خمیر کرده و خودش تنها مانده است.
یا اینکه در کتابهای تاریخ خودمان نوشتهبودند کورش چه مرد بزرگ و بزرگواری بوده کهوقتی به بابل رفت و آنجا را فتح کرد تمام بتخانههارا محترم شمرد،از نظر یک فاتح که سیاستاستعمارگری دارد،این کار امری عادی و یک نقشۀمعمولی است ولی از نظر بشریت چطور؟آیا خودجناب کورش به آن اعتقاد داشت؟یقینا نه،اماکورش فکر میکرد این اعتقاد که مردم را دربیخبری نگاه داشته عامل خوبی برای دربند ماندنآنهاست.
اساسا غیر از مذهب و آنهم مذهبی ماننداسلام،کدام نیرو میتواند این جنبش انقلابی را بهوجود بیاورد،من به تدریج این امید در دلم زندهمیشود که این انقلاب به ایران محدود نمیماند،هفتصد میلیون مسلمان را درخواهد گرفت و چهافتخاری برای ایران خواهد بود که یک انقلاباسلامی از ایران شروع بشود و تمام کشورهایاسلامی را زیر نفوذ خودش بگیرد که مطمئنا خواهدگرفت از قراری که به من اطلاع دادهاند،چند روزپیش،کارتر به آیت الله خمینی راجع به بختیاراخطار کرد که هر دو ابر قدرت بر روی این دولتتوافق دارند و شما حساب کار خودتان را بکنید."