خلاصه ماشینی:
"بطورمثال وقتی قصیده مطرحمیشود،دانشجو با گذراندن واحدهای مختلفمربوط به شاعران قصیدهسرا،تنها چند قصیده ازهر شاعر را سر کلاس خوانده و معنی ابیات وکلمات دشوار آنرا حفظ میکند(درحقیقت کاریکه بدون آمدن به دانشگاه هم میتوانست با صرفهزینه و فرصت کمتر بیاموزد)،حالآنکه درستترآنست که فیالمثل همین قصیده میباید درسیستم رشد و تکامل خود بهمثابه یک نوع درگستره ادب ما از کهنترین روزگاران تا دورهمعاصر،مثلا در 4 یا 6 واحد فراگیر ارائه شود ودانشجو درنهایت،تصویری کلی از پیدایی ونطفهبندی این نوع،سیر حرکت و گسترش آن،گریشات مختلف و اوج و فرجام آنها در ذهنداشته باشد و در پایان قادر به یک طبقهبندی و ارائهتحلیل کلی از سیر این پدیده در جریان پیدایی و رشدادبیات فارسی باشد،جدای از اینکه اساسا در آغازهر پدیده یا نوع ادبی میبایست قبلا بمثابه یکپدیدار مورد بحثهای نظری قرار گیرد و با نوعیتحلیل نظری و نمودشناسی،ماهیت و چیستی آن بردانشجو روشن گردد تا اساسا بتواند موضوع یکپژوهش واقع شود.
باز شده است کهبا توجه به شیوۀ معمول تدریس در دانشگاه،نخست مقدمهای چندصفحهای در شرح احوال وشیوۀ شاعر(که از نظر ناشر و مؤلف بسیار کافی و ازدیدگاه استاد و دانشجو بیش از حد لزوم و زیادیاست!)و سپس گلچینی بیضابطه از متن به همراهمعنی واژهها و تعابیر و ترکیبات و با ابیات(درموارد بسیاری هم نارسا و غلط)آورده میشود،وجالب است بدانیم که معمولا تمام این گزیدهها نیزدر طول ترم تدریس نمیشود و بحثهای کلاسی همبیشتر اوقات به اختلاف نظر مدرس مربوطه بامؤلف کتاب و گاهی هم اختلاف ایندو با دانشجو،بر سر معنی واژه یا چگونگی ضبط بیت محدودمیشود."