چکیده:
نفس شناسی از مبادی و مقدمات خدا شناسی در معارف اسلامی است. دو نفراز سلسله جنبانان حکمت متعالیه از قرن یازده و قرن چهارده، یعنی صدرالدین شیرازی وعلامه طباطبایی(ره) بر این باور تاکید خاص نموده اند. دو حکیم با وجود وحدت در هدف معرفتی دو رهیافت متفاوت دارند. در اندیشه فلسفی ملاصدرا، نفس خلاق مثال و نمونه ای از خدای خالق است، اما علامه طباطبایی، شناخت نفس را شناخت موجود غیر مستقل و تعلقی و ربطی می داند که مقارن با شناخت ذات مستقل است که بمنزله ذات قیومی و نگهدارنده آن وجود تعلقی است.
To know human soul has been thought in Islamic teachings to be a principle for knowing God. Sadr a-Din a-shirazi، from the 11th H.، and Allamah Tabatabaei، from the 14th H.، the former being the founder and the latter a deputy of the transcendental philosophy، have dominantly focused on the problem. Both philosophers، being of the same epistemological goal، differs in approach. For Sadra، human soul is the creator of idea and، therefore، an example for God، the real Creator. Allamah، however، knows it as an existentially depended being leading directly to the existence of its self-subsistent Creator.
خلاصه ماشینی:
"حکیم در پایان این بخش از نفس بعنوان امر ربانی و سری از اسرار الهی و لطیفه ملکوتیه نام میبرد که در صورت پرورش آن با اعراض و اجتناب از غیر خدا، انسان به رتبهای از مقام ولایت الهی دست مییابد و به حقایق مکنون هستی پی میبرد: خلاصه اینکه نفس یعنی این لطیفه ملکوتیه در انسان، امری ربانی و سری از اسرار الهی است که شایسته معرفت و شناختن حقایق کلیه موجودات است، به شرط آنکه حجابهای نامبرده که بعضی عدمی و بعضی وجودی و بزرگتر از همه آنها اشتغال به غیر خدا و توجه به صور موهومات فریبندهای است، مانع از ادراک و معرفت او نگردند و در حدیث نبوی آمده «لولا ان الشیاطین یحومون علی قلوب بنی آدم لنظروا الی ملکوت السماء»؛ اگر شیاطین بر دلهای بنیآدم هجوم نمیآوردند، هر آینه به ملکوت و بواطن آسمانها و عالم علوی راه مییافتند و به اسرار نهفته در آنها پی میبردند (مجلسی،1403، ج70، ص59).
مرحوم علامه طباطبایی سپس به مرجح بودن سیر انفسی به آفاقی اشاره میکند: راه رسیدن به هدف، همین دو طریقی است که گفته شد، اما حقیقت این است که سیر آفاقی به تنهایی موجب پیدایش معرفت حقیقی و عبادت راستین نمیگردد، زیرا شناخت موجودات آفاقی از آن جهت که آثار و آیات و نشانههای خداوند هستند، تنها مایه پیدایش علم حصولی به وجود صانع و صفات او میشود (همان، 1366، ص77)."