چکیده:
این مقاله در صدد است به بررسی و تحلیل دیدگاه رایج موجود در بین نویسندگان و مفکران مبنی بر کلی بودن بیان تشریعی در قرآن کریم بپردازد. در این زمینه اشکال و پرسشی را به این عنوان مطرح کردهایم که منظور از کلیت بیان قرآنی چیست؟ و در این زمینه میکوشیم تا به این اشکال پاسخ گوییم. هدف این است که در کنار پاسخ به این سؤال فلسفة این شیوه از بیان تشریعی در قرآن کریم را نیز مشخص نماییم. بنابراین، مبحث حاضر در سه محور زیر به انجام رسیده است:1. آیا منظور ضابطة کلیت است یا اکثریت؟2. منظور از بیان کلی و عام چیست؟ در این زمینه نه معنا را با توضیحات آن بیان کردهایم.3. فایدة بیان کلی در تشریع چیست؟
خلاصه ماشینی:
"این معنا از کلام شاطبی در موافقات نیز قابل برداشت است وی میگوید: «تعریف احکام شرعی در قرآن کریم بیشتر به صورت کلی است نه جزئی، و جایی نیز که این تعریف به صورت جزئی میآید، مأخذ و منبع آن بر پایة کلیت استوار است که این امر یا اعتباری است یا در معنای اصول موضوعه است، مگر اینکه دلیلی آن را اختصاص داده باشد مانند خصائص پیامبر’ (شاطبی، الموافقات فی أصول الشریعة 1422: 3/ 293) وی سپس چندین دلیل را در اثبات و تأیید ادعای خود آورده که نتیجة استدلالهای وی همراه با کمی توضیح پیرامون آن به شرح زیر است (همان: 3/ 293 و بعد).
اگر ادعایی مطرح شود مبنی بر اینکه برخی قسمتهای قرآن، مانند حروف مقطعه، یا شناختهای مربوط به جهان غیب که قرآن از آنها اطلاع داده است، مانند بال داشتن فرشتگان، دارای ابهام معنوی است و به فرض اینکه ما این ادعا را بپذیریم، باید گفت پذیرفتن آن به معنای وجود اجمال در آیات الاحکام نیست، زیرا آیات الاحکام عبارت است از قضیههای انشائیه که منظور از آوردن آن تسلیم در برابر اوامر موجود در آن و عملی کردنش بوده است و در این صورت میتوان گفت اجمال در اینگونه انشاءها از نظر ثبوتی منتفی و حتی غیر عاقلانه است."