خلاصه ماشینی:
"4. عامل بودن:انسانی که موعظه میکند خود نمونۀ عملی از موعظۀ خویش باشد تاموعظۀ او تأثیر کند موعظهای دل را زنده میکند که از دل زنده برخاسته باشد و در قرآن دوگانگیقول و فعل به شدت نکوهش شده است:{/«یا أیها الذین امنوا لم تقولون مالا تفعلون»/}(الصف،2/61).
قرآن گاه انسان را به طور مطلق مورد خطابقرار داده است و موعظه میکند که:{/«یا أیها الانسان ما غرک بربک الکریم»/}(الانفطار،6/82)؛ایانسان،چه چیز تو را در برابر پروردگارت مغرور ساخته است؟خطاب به«انسان»که همه نوعانسان را شامل میشود.
ج:مستدل بودن:قرآن در بسیاری موارد مواعظ خود را با استدلال همراه کرده است تا مخاطبرا اقناع کرده،در پذیرش موعظه به او کمک کند،چراکه انسان همواره در پی کمال است و چیزیرا انتخاب میکند که در جهت رسیدن او به کمال باشد از این رو هرچیزی که بتواند جهل وغفلت او را بزداید و زمینۀ انتخاب احسن را فراهم کند و او را برای پذیرش سخن حق آماده نماید،مطلوب و لازم است و استدلال میتواند چنین کاربردی داشته باشد.
18 نتیجهگیری موعظه یکی از روشهای تربیتی است که به توصیه خود خداوند پیامبران الهی در تبلیغ وهدایت خود از آن بهره فراوان بردهاند در این روش مربی از طریق اندرز و ترساندن مخاطب ازعواقب گناه و معصیت و عذاب اخروی و نیز بشارت دادن و امیدوار کردن او به نعمتهایالهی،متربی را به اطاعت خدا و انجام دستورات الهی فرا میخواند و از آنجا که این روش باعواطف انسانی سروکار دارد و به قلب رقت و نرمی میبخشد حوزۀ تأثیر آن گسترده و عام استو در مورد هر انسانی میتواند به کار رود."