چکیده:
این مقاله بر آن است که با بیان عقاید غالیان و اثبات کفرآمیز بودن اعتقادات آنان، پدیده غلو را برخلاف شکل ظاهری آن (مبالغه در عشق و محبت به حضرات)، حربه ای در دست دشمنان ائمه اطهار (ع) از جمله وهابیون معرفی و با استناد به روایات و شواهد تاریخی اثبات کند که سردمداران و رهبران فرقه های غلات نه تنها بویی از محبت نسبت به آن بزرگان نبرده اند، بلکه دشمن آنان بوده، فقط برای بدنام کردن شیعه و رسیدن به هدف های مادی و دنیوی خود، ادعای محبت نسبت به آن بزرگان می کردند. در این مقاله ضمن بیان تفاوت اساسی میان عقاید غلوآمیز و عقاید شیعه با اثبات مظهریت صفات حق برای ائمه اطهار (ع)، تمامی کمالات الهی برای آن بزرگان اثبات می شود، بدون اینکه منجر به خدشه دار شدن مخلوقیت و مربوبیت ایشان گردد. بدین ترتیب روش برخی دلسوزان شیعه را که در مواجهه با عقاید غلوآمیز غالیان برای سلب اتهام از مکتب شیعه، حضرات ائمه اطهار (ع) را از مقام شامخ خود پایین آورده و شان واقعی آنان را به جا نیاورده اند، مردود دانسته و با توجه به مبانی نقلی و عقلی، مظهریت تام صفات حق را برای آنان اثبات می نماید. با درک معنی ظهور و تجلی خداوند در وجود امام معصوم (ع) و مظهریت کامل او نسبت به همه اسما و صفات حق تبارک و تعالی، می توان از فرو افتادن در ورطه تعطیل و تشبیه (و البته غلو) در امان بود.
خلاصه ماشینی:
"»(همان: 656-655) در مقالۀ حاضر برای اثبات اینکه اظهارات غلو آمیز این قبیل فرقهها و نسبت الوهیت دادنشان به حضرات معصومین علیه السلام هیچ تشابهی با آن چه خود آن بزرگان در معرفی مقام رفیع امامت و ولایت فرمودهاند ندارد،ابتدا مختصری در مورد تاریخچه پیدایش غلو و معرفی شخصیت رهبران غلات و انگیزههای آنان از طرح این قبیل سخنان و نیز موضع حضرات معصومین علیه السلام در قبال آنان سخن میگوییم،سپس در بخش دوم به توضیح مفهوم مظهریت اسماء و صفات حق و تفاوت آن با حلول میپردازیم.
اما وقتی وعدهها و خبرهای غیبی که آنان میدادند محقق نمیشد،با طرح مسأله بداء آن را توجیه میکردند؛از جمله آن که ابو الخطاب از رهبران غلات در درگیری با عیسی بن موسی حاکم کوفه به یاران پس از شکست دستور داد که با چوب نی به سپاهیان عیسی حمله کنند با این توجیه که چوبی نیهای شما در بدن آنها کار نیزه و شمشیر را خواهد کرد و در جواب اعتراض یاران پس از شکست گفت:«ان کان قد بدا الله فیکم فما ذنبی»:اگر برای خداوند در مورد شما بدا حاصل شده باشد،تقصیر من چیست؟(رافعی[بیتا]:3) اعتقاد به مهدویت بعد از اعتقاد به مسأله رجعت،غلات فکر مهدویت را در بین پیروان خویش شایع کردند،اما باز نه به معنای مورد نظر شیعۀ امامیه؛بلکه با سوء استفاده از بشارتهای رسول خدا صلی الله علیه و اله در مورد ظهور مهدی و پر شدن جهان از عدل و داد،ادعای مهدویت در مورد برخی ائمه یا رهبران خود میکردند تا به این وسیله امید به پیروزی را در بین پیروان خود تقویت کنند(بدوی 1973:77)."