چکیده:
علامه شعرانی ملقب به ذوالفشون از اندیشمندان معاصر ۱۲۸۱-۱۳۵۲ و از
صاحبنظران برجسته غرصههای مختلف غلمی است. وی در زمینة تفسیر قرآن کریم»
تصحیح و تعلیقهای با ارزشی بر سه تفسیر مهم شیعی یعنی منهجالمادقین,
روحالجنان و مجممالبیان دارد. در این جستار برخی از مبانی و قواعد تفسیری علامه
شعرانی با تاکید بر آرای تفسیری وی در تفاسیر یاد شده بررسی میشود. مبانی
تفسیری» مجموعهای از داوریهای کلی دربارة مسائل بنیادی قرآن است که شیوة
تفسیر قرآن به آن بستگی دارد. تاثیر مبانی تفسیری را میتوان در قالب بایدها و
نبایدهایی با عنوان کواعد تفسیری دید. اعتقاد به پیوند معنایی ایات. زبان عرفی قران و
رسایی همراه با ظرافت بیانات قرآنی از مبانی تفسیری علامه شعرانی است. از میان
قواعد تفسیری میتوان به لزوم تمسک به سیاق و سیاق مشابه» حجیت ظواهر ایات,
تقدم اجماع بر ظاهر قرآن» جواز حمل لفظ بر بیش از یک معنا و توجه به خصوصیات
واژهها و نیز ویژگیهای ترکیبی آبات اشاره کرد که همه اینها اندیشههای غمیی
تفسیری علامه شعرانی رانشان میدهد.
Allameh Sha'rani named 'zu-l-fenun'(rnastering numerous skills), is one of the
contemporary scholars (1281-1352 A H) and authorities in different fields of
knowledge. In the field of Quranic interpretation, he has valuable comments and
editing notes on three of Shiite most prominent exegeses: Manhaj al-Sadeghin, Ruh
al-Janan and Majma al-Bayan.
In this article, some of his fundamentals and methods in this field with emphasis
on his exegetical viewpoints in these three commentaries has been examined. Exegetical fundamentals are a collection of general assessments concerning basic
Quranic issues on which exegetical methods are depended. The impact of these
fundamental can be seen in the form of 'should and should not' as exegetical
methods.
Believing in the relation between verses, Quran's Arabic language, and the
lucidity of expression along with the delicacy of Quranic statements are among his
exegetical fundamentals. For his exegetical methods , the following can be
mentioned which show the profoundness of his understanding of Quran: the
necessity of considering the literal context and the like, the authority of the apparent
meaning of verses, the priority of consensus on the apparent meaning of Quran, the
possibility of using a word for more than one meaning simultaneously, considering
the characteristics of words and that of the clauses.
خلاصه ماشینی:
1مقصود از «مبانی تفسیری»مجموعهای از قضاوتهای کلی و پیشینی دربارۀ مسائل بنیادی قرآن است که پشتوانههای نظری تفسیر قرآن را تشکیل میدهد و موجودیت تفسیر و چگونگی آن وابسته به آن است(نک:بابایی و دیگران 1379:سه) برای مثال از این مبنا که میان آیات انسجام و ارتباط معنایی است نتیجه میگیریم در تفسیر هر آیه باید به آیات همجوار و تأثیر آنها در دلالت مفهومی آیۀ مورد بحث توجه کرد و گاهی سراغ آیات مشابه منفصل نیز رفت تا به فهم صحیح نسبت به آیه دست یافت.
آیۀ چهارم:{/و وجدک ضالا فهدی/}(ضحی:7) علامه شعرانی با تأکید بر ارتباط و انسجام معنوی آیات،به تفسیر آیه میپردازد و به قرینۀ آیات پیشینی و پسینی که هر دو دربارۀ صلاح دنیوی و پیشرفت دعوت است مینویسد: ضال،همهجا به معنای گمراه مستحق لعن و عذاب نیست اما چون عوام فارسی زبان ضلالت را جز به این معنا نشنیدهاند از این کلمه نسبت به پیغمبر متعجب میشوند و این عبارت مانند آن است که خداوند بفرماید:تو به جایی راه نمیبردی،ما تو را راه نمودیم؛مثلا برای ترویج دین و دعوت و جنگها،راضی داشتن منافقین و تحفظ از مکاید ایشان و غیرذلک از مصالح دنیوی،خداوند تو را هدایت کرد که تدبیر امر سیاست و دعوت چگونه کنی؛(کاشانی 1344،ج 10،274).
علامه شعرانی نیز بر همین اساس ذیل آیۀ{/إنما أمره إذا أراد شیئا أن یقول له کن فیکون/}(یس:82)مینویسد:علمای ما تأویل در مسائل توحید و نبوت را جایز میشمارند و الفاظی از قبیل ید الله-وجه الله را بر معنای خلاف ظاهر حمل میکنند بنابراین کلمۀ کن را در آیۀ بحث کنایه از سرعت عمل میدانند و در معنای حقیقی آن یعنی تلفظ به این کلمه،به کار نمیبرند،زیرا عقل به آن راه دارد و میداند که خدای تعالی،جسم نیست.