چکیده:
قرآن کریم در آیات متعدد عصمت نبی اکرم (ص) را بیان کرده است.با
وجود این آیات موهم عتاب و توبیخ نسبت به پیامبر با عصمت ایشان ناسازگار
مینماید. از نظر متکلمان اسلامی عصمت امری پذیرفته شده است اما در باب
حدود آن نظریههای مختلفی طرح شده است.علامه سید حیدر آملی عارف شیعی
قرن هشتم و شارح آثار ابن عربی با تطبیق نظریة انسان کامل بر نی اکرم(ص)
گسترة عصمت ایشان را فراتر از تلقی متکلمان میداند. او با محور قرار دادن این
دیدگاه که فهم قرآن مراتبی دارد جمع عصمت نبی با آیات عتاب را به گونهای
دقیقتر تفسیر کرده است. در این نوشتار دیدگاه سید حیدر آملی در شش محور
بازشناسی و جمعبندی میشود که سید در اکثر موارد. خطاب آیات را ظاهرا
نسبت به پیامبر و در واقع مربوط به سایر مسلمانان میداند و معتقد است استغفار
پیامبر اکرم(ص) دلالت بر خطاب آیات موهم عتاب نسبت به پیامبر ندارد و نشانه
گناه شرعی نیست. بلکه میتوان آن را از باب حسنات الابرارسیئات المقربین به
ترک اولی تعبیر کرد.
خلاصه ماشینی:
"(آملی 1426:245-243) سید حیدر بر نظر برخی مفسران اهل سنت از جمله فخر رازی خدشه وارد میکند و میگوید:«عصمت از زمان کودکی به انبیاء عطا شده-نه بعد از کمال عقلشان-چراکه عصمت همان معرفت و دریافت عقلی نیست که از طریق تفکر و به صورت اکتسابی بدست آید بلکه عصمت و ولایت ایشان فضل الهی است،چنانکه قرآن میفرماید: و علمک ما لم تکن تعلم و کان فضل الله علیک عظیما (نساء:113)پس انتساب گناه به پیامبر چه قبل از بعثت یا بعد از آن از نظر وی و بسیاری علمای شیعه مردود میباشد.
(آملی 1362:49) امام خمینی تعبیر جالبی را که نتیجه این بحث است بیان میکند که به حکم اتحاد ظاهر و مظهر همه گناهان تکوینی و تشریعی موجودات منسوب به انسان کامل و ولی مطلق است که باید استغفار کند و خداوند به رحمت خود جمیع گناهان متقدم و متأخر رسول اکرم(ص)را ببخشد.
(آملی 1375:74-72؛آملی 1362:32) پیامبر اکرم(ص)تنها مخاطب مراتب کامل و تام معانی قرآن است و این معارف تام،خاص ایشان است و هیچکس حتی انبیاء و اولیاء نیز استعداد دستیابی به آن را ندارند؛چنانکه فرمود:«لی مع الله وقت لا یسعه ملک مقرب و لا نبی مرسل» (مجلسی 1404:ج 18،360)لذا در این نگرش آیات عتاب اصلا نشانگر صدور گناه شرعی و فعل قبیح از رسول اکرم نیست و حداکثر میتوان با تدبر در قرآن این آیات را از باب«حسنات الابرار سیئات المقربین»(مجلسی 1404:ج 17،38؛ ج 25،205؛ج 34،388)به ترک اولی تعبیر کرده در حالی که حقیقت باطنی آنها از دسترس عقل ما خارج است."