چکیده:
انگیختگی به معنی وجود سر نخی در صورت، برای رسیدن به معناست و به طور مستقیم، ما را از صورت به معنا رهنمون می شود؛ بدان معنا که رابطه صورت و معنا همواره یا تنها قرار دادی نیست و یا اینکه گاه رابطه قرار دادی به رابطه تصویر گونه مبدل می شود. یکی از انواع انگیختگی ، انگیختگی در سطح واژه های مرکب است . واژه مرکب شفاف، واژه ای است که از مجموع معنای اجزای آن بتوان به معنای کلی دست یافت. درباره انگیختگی، گروهی بر این باورند که واژگان ابتدایی بشر انگیخته بوده اند و با گذشت زمان، به دلیل روی دادن تغییر های آوایی و یا دگرگونی های دیگر، درجه انگیختگی واژگان کاهش یافته است. در این پژوهش، به صورتی عمیق تر و دقیق تر به این پدیده نگریسته ایم و برای بررسی این فرضیه، با انتخاب چهار متن سفر نامه از زمان حال و استخراج 2800 واژه محتوایی از آنها، انگیختگی واژگان مرکب را در این متن ها بررسی کرده ایم؛ سپس این واژه ها را با 2800 واژه استخراج شده از چهار متن در دویست سال پیش مقایسه کردیم تا با بررسی ها و مقایسه های آماری دریابیم که از دویست سال گذشته تا کنون ، واژگان مرکب زبان فارسی به سمت انگیختگی رفته اند یا نا انگیختگی. مقایسه نتایج حاصل از بررسی این دو دوره نشان می-دهد که در شمار واژگان مرکب نیمه انگیخته در زبان فارسی ، در زمان حال، افزایشی معنا دار نسبت به دویست سال پیش صورت گرفته است؛ اما در شمار واژگان مرکب انگیخته ، نا انگیخته و در مجموع واژگان مرکب ، تغییری معنا دار روی نداده است؛ بنابر این شاید بتوان گفت از دویست سال گذشته تا کنون، واژگان مرکب نیمه انگیخته در زبان فارسی، بیشتر به سمت شفافیت پیش رفته اند تا تیرگی
Attributing human traits to non-human is the traditional description of personification. In this article we want to go further than the limits of this definition. We hypothesized that personification is a process which is formed by many factors in a context and without considering these factors, we can’t get into right conclusion that matches up with the real nature of discourse. A short-Persian story called ” a bunch of flowers”, by Choobak, a famous Iranian writer, is chosen to be studied on the basis of discursive-semiotics, to show how the process of personification forms. It was estimated that manipulative and tensive-function, adversative process and protension factor affect the formation of the process of personification. At last, the results certified our hypothesis. Furthermore, the conclusion revealed that the process has a minimal and a maximal side. If attributing human traits, decrease, personification process is lead to the minimal side and whether there is a tendency to attributing human traits increase, the process is lead to the maximal side.
خلاصه ماشینی:
"(بهرامی،1384){o1o}نشان میدهد از میان این انواع پنجگانه فقط دو نوع تصویرگونگی ترتیبی وفاصله را میتوان در میان ساختهای سببی مشاهده کرد: 3-1-تصویرگونگی استقلال در تصویرگونگی استقلال که مورد حمایت هایمن(1983)است اعتقاد بر این است که انفصالصوری یک ساخت زبانی،منعکسکننده استقلال ذهنی و مفهومی آن چیزی است که توسط آنساخت بیان میشود.
این ویژگیها نشان میدهند که انواع سببیها در زبان پیرو نوعی نظام تصویرگونه ترتیبی هستند کهبا ترتیب وقوع آنها در جهان خارج نیز انطباق دارد.
ساخت سببی واژگانی(29)نمایانگر اراده و تأثیر مستقیم و بلافصل«حسن»بر رخداد"افتادنکتاب"است در حالی که از جمله(30)که نوعی سببی تحلیلی است،این مفهوم استنباط نمیشودبلکه نوعی تأثیر غیر مستقیم از سوی سببساز«حسن»بر رخداد مورد نظر ادراک میشود: (30)حسن باعث شد که کتاب از روی میز بیفتد.
متأسفانه امروزه برخی مترجمان اغلب به فکر دریافت و انتقال مفهوم اصلی چنین تعبیرهاییهستند و در این راه تنها به بازتاب دادن مفهوم،بدون توجه به کلمات سازنده آن،میپردازند وحقی برای مخاطب در آشنا شدن با اندیشه و فرهنگ متن زبان مبدأ قائل نیستند.
از نظر اصولی،"مترجم ابتدا بهبررسی مقولات فرهنگی متن مبدأ و قیاس آنها با مقولات فرهنگی مقصد میپردازد و در خصوصانتقال این مقولات به ترجمه و یا جایگزینی آنها با مقولات فرهنگ مقصد تصمیمگیری میکند"(همان:182) اما به طوری که در بررسی روشهای ترجمه عناصر فرهنگی گفتیم،هنگامی که یک نمادیا ضرب المثل یا کنایه در هر دو زبان مبدأ و مقصد هم از نظر بازتاب مفهومی و هم از جهتشکل و تصویر احساسی و عاطفی به کار گرفته شده،یکسان باشد،جایگزینی معادل دقیق وهمسنگ آن در زبان مقصد(استفاده از روش الف)در اولویت قرار میگیرد."