چکیده:
بودجه مهمترین ابزار برنامه ریزی برای مدیریت هر سازمانی به شمار می آید و بودجه ریزی به عنوان شرح صورت وضعیت و پیش بینی درآمدها و هزینه ها برای یک دوره، مدیر را در کنترل و سلامت مالی سازمان کمک می کند. بودجه ریزی عملیاتی علاوه بر مفهوم فوق، عوامل صرفه جویی و اثربخشی را به ابعاد سنتی آن اضافه کرده و بین کارآیی و اثربخشی تمایز قائل می شود. در کارآیی استفاده مفید از منابع مد نظر قرار گرفته، در حالیکه اثربخشی با عملکرد مرتبط است. از اینرو در بودجه ریزی عملیاتی طبقه بندی عملیات بنحوی است که هدفها شفافتر بیان می شوند، و ارزیابی بودجه اسانتر می گردد. نتایج مطالعات نشان می دهد که بودجه ریزی عملیاتی ارتباط بین هزینه های انجام شده و عوامل به کار گرفته شده "نهاده ها" را از یک طرف و نتایج کار به دست آمده "ستانده ها" را از طرف دیگر مشخص می سازد و نشان می دهد که در طی سال مالی چه کالاها و خدماتی به صورت محصول نهایی و یا فعالیت تولید شده و یا باید تولید بشود.، از اینرو مدیریت سازمان می تواند در راستای دستیابی به اهداف سازمان، عملکرد واحدها را مدیریت و برنامه ریزی کند، چرا که در روش هزینه یابی بر مبنای فعالیت تشخیص رفتارهای هزینه ای محصولات ارایه شده واحدهای اجرایی همراه با آگاهی از شقوق دیگری که مورد استفاده قرار می گیرند، ابزار مدیریتی قدرتمندی در اختیار مدیران برای برنامه ریزی، مدیریت و کنترل منابع و سازمان قرار می دهد.
خلاصه ماشینی:
"(همان منبع،ص 24) از طرف دیگر با توجه به تجارب کشورهای توسعهیافته میتوان گفت که طراحی و بکار گیری یک نظام جامع ارزیابی عملکرد،مستلزم رعایت الزاماتی همچون تعریف دقیق و روشن از چگونگی ارزیابی عملکرد،برطرف نمودن برخی موضوعات فنی و تخصصی در طراحی و بکارگیری شاخصهای عملکرد و در نهایت برقراری رابطه بین اطلاعات عملکردی و تصمیمات مربوط به تخصیص منابع و به عبارت دیگر استقرار یک نظام مدیریت عملکرد، میباشد(حسنآبادی و نجارصراف،ص 125) بنابراین با توجه به موارد مذکور و با توجه به این که مهمترین هدف از بودجهریزی عملیاتی نیز شفافسازی برنامهها و بودجه از طریق ایجاد ارتباط بین هزینهها و نتایج عملکرد فعالیتها،افزایش کارائی و اثربخشی منابع و مخارج سازمان،اصلاح فرآیند مدیریت و برنامهریزی و کمک به مدیریت سازمان است،از اینرو این فرآیند میبایست دارای ویژگیهای اساسی ذیل باشد: *ارزیابی پاسخگویی مدیران واحدهای اجرایی بر اساس معیار نتایج فعالیتهای آنان، دامنه تاثیرگذاری آنها جهت نیل به دستاوردها و بودجه و امکاناتی که برای تحقق دستاوردها به مصرف رسیده است؛ *ارزیابی پاسخگویی مدیران واحدهای اجرایی به مسئولین ذیربط بر اساس محصولاتی که باید تولید کنند و بودجه و سایر امکاناتی که برای تولید این محصولات بکار میگیرند؛ *استقرار نظام بودجهریزی ستانده محور؛ *دادن اختیارات لازم به مدیران در انتخاب نهادههای لازم برای تولید محصولات مورد نظر؛ *ارزیابی مستمر عملکرد مدیران و مبنا قرار دادن نتایج عملکرد به عنوان یکی از معیارهای تخصیص اعتبارات."