چکیده:
هدف از این مطالعه، مقایسهی الگو های بالینی شخصیت بر اساس پرسشنامهی بالینی چند محوری میلون سه در دو گروه از زنان مبتلا به درد مزمن و نامبتلا بود. برای این منظور، 202 نفر شرکت کننده شامل 119زن مبتلا به درد مزمن و 83 زن نامبتلا با استفاده از روش تصادفی ساده انتخاب شدند. افراد مبتلا به درد مزمن ابتدا پرسشنامهی ارزیابی پزشکی درد جهت تشخیص نوع، شدت و سیر درد را پاسخ دادند و سپس، هر دو گروه شرکتکننده پرسشنامهی بالینی چند محوری میلون سه را تکمیل کردند. دادههای بدست آمده از پژوهش از راه تحلیل واریانس یکطرفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتیجه نشان داد که بین گروههای مبتلا به انواع درد مزمن با یکدیگر و با گروه سالم در برخی زیر مقیاسهای الگوهای بالینی شخصیت به لحاظ آماری تفاوت معنادار وجود دارد.
خلاصه ماشینی:
"از آنجا که چهارمین چاپ راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی 1 به گونهی صریح اختلال شخصیت را برحسب خصلتها یا شیوههایی تعریف میکند که انعطاف ناپذیر و ناسازگارانه است و به آسیب قابل توجه در عملکرد فرد منجر میشود و یا برای او پریشانی ذهنی بسیاری بوجود میآورد و همچنین، به دلیل اینکه فرهنگ مراقبت از سلامتی در عصر حاضر بایستی نگاه خود را از مدل زیستی پزشکی سنتی متمرکز بر اعصاب و گیرندهها به سویی برده که بر چگونگی تعامل بدن، ذهن و جامعه متمرکز شود (Hardin, 1999)، لازم است بمنظور مستند کردن این گونه کاستیهای مهارتی در افراد مبتلا به درد مزمن ارزیابیهای مستقلی از شیوههای مقابله ای، ویژگیهای روانشناختی و آسیبشناسی روانی مبتلایان انجام شود.
1. آیا بین الگوهای بالینی شخصیت در افراد مبتلا به دردهای مزمن با گروه نامبتلا تفاوت معنادار وجود دارد؟ پیشینهی پژوهش کنراد و اسچیلینگ (Conrad & Schilling ,2007) بر اساس مدل زیستی-روانی-اجتماعی به بررسی نیمرخ ویژگیهای شخصیت و اختلالات شخصیت در بیماران مبتلا به درد مزمن پرداختند.
در مطالعهای با عنوان ابعاد ویژگیهای شخصیت و خلق در مبتلایان به اختلالات درد عضلانی اسکلتی نشان داده شد که ویژگیهای شخصیتی بیماران مبتلا به گونهای معنادار از گروه کنترل متفاوت است، به گونهای که پروفایل شخصیتی ویژهای نظیر نمرههای بالا در خصلتهای اجتناب از تهدید و نمرههای پایین در خود راهبردی برای آنها ترسیم شد (Malmgren-Olsson, Eva-Britt &Bergdahl-Gan ,2006).
این نتایج با یافتههای بدست آمده از این پژوهش که وجود تفاوت معنادار میان الگوهای بالینی شخصیت اسکیزوئید، افسرده، وابسته و نمایشی و خود آزار و بالاتر بودن میانگین گروه با درد مزمن نسبت به گروه غیر مبتلا را مشخص میسازد، همسو است."