چکیده:
از احادیث متعدد فریقین درمییابیم که آنان در برخی از اوصاف و مقامات حضرت مهدی( از جمله مقام خلیفةاللهی، امامت، از اهلبیت رسولالله( بودن آن حضرت و ... اتفاقنظر دارند. بیتردید مقام خلیفةاللهی امام مهدی( از میان سه نوع خلافتی که در قرآن کریم یاد شده، نوع خلافت ویژهای است که از ناحیۀ حق تعالی برای انبیا و اوصیا رقم خورده است. خداوند آنان را بهطور خاص خلیفۀ خود در زمین قرار داد که به نوبۀ خود، والاترین نوع خلافت است. حکمت این خلافت، ظهور و بروز احکام و تدابیر الهی به دست خلیفۀ خویش در جوامع انسانی است تا قسط را در همۀ ابعاد آن برپا کند و با سیاستگذاری و اجرای احکام و حدود دینی، زندگی موحدانه و حیات معنوی و هدایت افراد را تأمین نماید.درک ماهیت خلیفةاللهی امام مهدی( با تبیین جایگاه نهضت امام در نظام تعالیم دین حق (احیای توحیدگرایی) امکانپذیر خواهد بود. افزون بر آن، احیاگری دین حق با مقام عصمت پیوند میخورد و بلندای مقام خلیفةاللهی امام مهدی( را نمایان میسازد.
We understand from the various 'Faryqeyn' traditions and authorities that they have consensus upon some of the qualities of Imam Mahdi، including Allah's Caliphe، Imamate، Imam of the Prophet and Messenger of the Ahlulbeyt ... . Undoubtedly، the status of Imam Mahdi as Allah's Caliphe is the first one among the three caliphate types mentioned in the Quran، which is a particular type of caliphate that is appointed by God، as is for the prophets and Avsia (The Recommended). God has expressly put them on the ground as his particular Caliph، which is considered the highest kind of caliphate. The philosophy behind such appointment is to make sure someone will set up justice in their societies in all its dimensions and with the right policy making and implementing judgments shall provide for the religious life and spiritual life of the people. To understand the nature of Allah's caliph، one should be familiar with the movement of Imam Mahdi in the teachings of the (mono-theistic) religions. In addition، religious revivalism is interlinked with the concept of Innocence to show off the heights of the Imam Mahdi status as Allah's Caliph.
خلاصه ماشینی:
"افزون بر آن، باز در برابر قول راغب دربارۀ استخلاف اولیای خدا در زمین، دیدگاه دیگری قرار دارد که حکمت خلافت آنان را فراتر از تشریف، بلکه شایستگی و استحقاق در خلیفه میداند، هرچند این شایستگی را هم خداوند عطا کرده است.
قرآن کریم از این نوع خلافت دربارۀ اقوامی دیگر نیز خبر داده است؛ مانند مؤمنان قوم نوح که خداوند آنان را نجات داد و جانشین دیگران کرد (نک: یونس: 73).
این حقیقت (قسط در توحیدگرایی)، نیاز به شرح و تبیین دارد که به اختصار به آن میپردازیم: امام مهدی( احیاگر دین حق با بررسی تفسیر آیات 32 و 33 سوره توبه 1 نتیجه میگیریم که آنچه بناست بر اساس وعدۀ خداوند در عصر ظهور صورت گیرد، سیطرۀ دین حق بر دیگر ادیان و آیینها در پهنۀ گیتی (یریدون أن یطفئوا نور الله بأفواههم و یأبی الله إلا أن یتم نوره ولو کره الکافرون * هو الذی أرسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون(.
(مجلسی، 1363: ج2، 350) این معنا واقعبینانه است؛ چون اگر چنین موقعیتی برای اوصیا از جمله امام مهدی( نباشد، برپایی قسط در امر توحید گرایی محقق نخواهد شد، بلکه به جای آن، شرک در طاعت رخ مینماید که خود نمونۀ بارز ظلم و متضاد با قسط است.
2. ماهیت معنای خلیفه را میتوان با توجه تعبیر استخلاف در آیات قرآن به سه نوع تقسیم کرد: نوع اول: خلافت طبیعی، به معنای جایگزینی است که در آن خداوند برای اهل زمین مقرر کرده نسلی دیگر جایگزین آنان شوند و بهطور طبیعی مالک داراییهای گذشتگان گردند."