چکیده:
به جرات می توان گفت مهم ترین مساله و مشکل در ترجمه، رعایت اصل«تعادل ترجمه-ای» است؛ به طوری که متن ترجمه برابر و همسنگ و آیینه تمام نمای متن مبدا باشد. جهت دستیابی به این هدف توجه به لایه های مختلف معنایی، از معنای ارجاعی گرفته تا معناهای تجربی، تقابلی، ضمنی، آحاد معنایی، همایشی، سبکی، صرفی و آوایی واژگان در فرایند معادل یابی امری کاملا ضروری است. هرچند ایجاد تعادل و برابری در تمام سطوح و لایه های معنایی ذکرشده بسیار دشوار و گاهی ناممکن می نماید، اما به منظور ارائه ترجمه ای معادل، وفادار، دقیق و مطابق با متن مبدا، مترجم می بایست نهایت تلاش خود را در معادل یابی به کار گیرد. بررسی ترجمه های ارائه شده از قرآن کریم بیانگر عدم توجه و عنایت لازم و کافی مترجمان محترم به اصل «تعادل ترجمه ای» است. به گونه ای که مترجمان، از میان انواع معانی واژگان، که بر اساس آن انواع معادل نیز شکل می گیرد، به طور عموم به انتقال معنای ارجاعی آنها یعنی معنای معجمی و اولیه واژه پرداخته، و از دیگر لایه ها و طبقات معنایی الفاظ، معمولا غافل بوده اند.
One may daresay that the foremost issue and problem in translation is to observe “Translation Equivalence Principle” so that the translated text to be the equivalent and all-out mirror against the original text. To obtain this goal، it is perfectly necessary to pay attention to semantic different layers، ranged from referential meaning to empirical، interactive، implicit، meanings، semantic units (sememe)، conventional، stylistic، syntactic، and phonetic concepts of lexicons in equivalent- finding process.
Although، it is very difficult and sometimes impossible to create equilibrium and equality at all the given semantic levels and layers، but in order to purpose an equivalent، loyal، exact and correspondent translation to the source text، translator should make his/ her every effort in finding equivalents.
Review of purposed translations from Holy Quran denotes lack of the required and sufficient attention by the respected translators to Translation Equivalence Principle so that among types of lexicons meaning based on which kinds of equivalents may form، translators have generally transferred their referential meaning i.e. meaning in dictionary and lexical denotation while they have usually neglected other semantic layers and categories of lexicons.
خلاصه ماشینی:
"هرچند تلاشهای محدود ولی قابل ملاحظهای نیز در این خصوص صورت پذیرفته است مانند تعریف سلماسیزاده از ترجمه:«انتقال معنی کلام از زبانی به زبان دیگر با توجه به اینکه متن ترجمه جمیع معانی و مقاصد منظور در متن اصلی را متضمن باشد؛به حدی که گویی عین کلام را از لغتی به لغت یدگر منتقل کردهاند» (سلماسیزاده،ص 11)و یا تعریفی که رضایی اصفهانی از ترجمۀ قران کریم ارائه داده است:«فرایند انتقال پیام از زبان مبدأ به زبان مقصد که توسط مترجم دارای شرایط و بر اساس روشهای صحیح ترجمه و با توجه به مبانی استنباط از قران صورت میگیرد و میکوشد تا حد امکان سبک کلام را به زبان مقصد منتقل سازد»(رضایی اصفهانی،ص 30).
Eugene Nida P} در گزینش معادل واژگانی،مترجم میبایست ابتدا معنای ارجاعی واژۀ مبدأ را در نظر بگیرد و توجه داشت هباشد که آیا واژۀ مبدأ و معادل ترجمهای ان در زبان مقصد هر دو در جهان خارج و فیزیکی دارای مرجع یکسانی هستند یا نه؟(لطفیپور،ص 82) تعداد این دسته از واژگان در قران فراوان است که میتوان به واژگانی چون«ارض(زمین)،سماء(آسمان)،سحاب(ابر)،شمس(خورشید)،کنز(گنج)، موسی(موسی)،أربعین(چهل)،و غیره»اشاره نمود.
5. برابری یک به جزء{P1P} یکی از مواردی که اصطلاح«ترجمهناپذیر»در مورد ان صدق میکند در خصوص واژگانی است که دارای طیف گستردهای از معنا هستندو با یک واژه در زبان مقصد قابل ترجمه و انتقال نمیباشند بهطوری که بخشی از اجزای معنایی واژه در فرایند معادلیابی به زبان مقصد منعکس نمیگردد و موجب«کاهش معنایی»در ترجمه می شود؛لذا همانگونه که در بیان«آحاد معنایی»واژگان بیان شد لازم است مترجم با استفاده از کلمه یا کلماتی دیگر در کنار معادلی که برمیگزیند سعی در انتقال معنای کامل واژۀ مبدأ داشته باشد."