چکیده:
دگرگونیهای اداری در دنیای معاصر حاصل تغییر و تحولات اداری از ابتدای پیدایش آنها تا به
آمروز می باشد و درک صحیح این دگرگونیها و شناخت دقیق معنی و مفهوم مستلزم ادراک سیر
تکوین این دگرگونیهاست. دگرگونیهای اداری به جهت ضرورت ناشی از تغییر چهرة صنعتی جوامع و
نیز افزایش معلومات و بصیرت انسان به عمق روابظ انسانی, دربرگیرندة جنبههای متعددی بوده است
که بتدریج در چند محور اساسی متمرکز شدهاند که به نظر نگارنده عبارتنداز: (۱) نقش دولت. (۲)
برنامهریزی» (۳) نگرش سیستمی, (۴) توسعة مدیریت (۵) توسعة سازمانی, و (۶) مدیریت
مشارکتی. محورهای یاد شده ضمن ارتباظ تتقابّل ومتعاقل بایکدیگر کلیت سازمانهای اجتماعی را
در دنیای امروز تشکیل می دهند. در این مقاله, بعد از مقدمة به مختصات اداری گذشته و معاصر
توجه شده. سپس محورهای یاد شده به طرز مختصر تشریح گشته و در پایان نحو ارتباط آنها
باهمدیگر در کلیت سازمان, نشان داده شده است.
خلاصه ماشینی:
"تقسیم مختصات اداری به دو طبقۀبزرگ گذشته و معاصر،گرچه عام و کلیاست ولی در مقایسه با طبقهبندی معمولمکاتب مدیریت-«مدیریت علمی{o2o}»،«روابط انسانی{o3o}»و«مکتب علممدیریت{o4o}»-برای درک ماهیتدگرگونیهای اداری به ویژه درکجنبههای کاربردی آنها،بصیرت جامعتریفراهم میآورد زیرا که در طبقهبندیمعمول و مرسوم مکاتب مدیریت،چنین بهنظر میرسد که عمل اداری در دنیایمعاصر،میانۀ دو افراط و تفریط انتهاییپیوستار مدیریت،یعنی محوریت و یاارجحیت تولید به انسان یا انسان به عنوانماشین در نهضت«مدیریت علمی»،ومحوریت انسان یا ارجحیت آن به تولیددر نهضت روابط انسانی،میباشد و گویادیگر توسعۀ علوم اداری در داخل همینگود،بدور خود خواهد چرخید و بس!
برنامهریزی 1921 اتحاد شوروی و سپسبرنامهریزیهای ملی سالهای 1944 و1945 انگلستان و فرانسه،موجبعمومیت آن در غالب کشورهای توسعهیافته و سپس در حال توسعه شد،به حدیکه امرز ضرورت هرگونه توجیهبرنامهریزی منتفی شده است زیرا کهبرنامهریزی به عنوان مقدمۀ اساسی درجریانهای اداری سازمانهای اجتماعی بهمعنی اعم میباشد تا جایی که نقش وجودبرنامهریزی خود نشانگر پیشرفت و توسعهیافتگی تلقی میشود.
3-نگرش سیستمی{o27o} سیستم به معنی مجموعه عناصریاست که با یکدیگر ارتباط متقابل دارد و به{o(24)-دپارتمان امور اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل،مدیریت دولتی و اصطلاحات اداری در کشورهای در حال توسعه،ترجمۀ شهنام طاهری،نشر ایران زمین،1364،ص 1.
از طرف دیگر همگانی شدن تعلیمو تربیت،مقبولیت و مطلوبیت آموزش وپرورش مادام العمر،آموزشهای حرفهای وتخصصی،و نیز ترفیع سطح رفاه وزندگی عموم،بخصوص در کشورهایپیشرفته و توسعه یافته،زمینه و بسترمساعدی برای رشد مدیریت مشارکتی رافراهم آورده که در مقایسه با عمومیتفرضیه«تودۀ عوام»اوایل قرن بیستم واعتقاد به اثربخشی فرد مدیر و رهبر بهجای مجموعه کارکنان سازمان به عنوانیک کل،توسعه ارزشمند دیگری استکه تعلق به دنیای اخیر دارد."