چکیده:
نگرش صائب تبریزی به شخصیتی معروف نظیر خضر ـ علیه السلام ـ دوگانه است. صائب در برخورد با داستان خضر(ع) و در ساختن تلمیح، گاه موافق سنت ادبی عمل می کند و گاه به خلاف عرف و عادت شاعران گذشته، با خضر(ع) و عناصر داستانی او مخالف خوانی می کند. اگر شاعرانی چون خاقانی، سعدی و حافظ با انتقادی ملیح به ماجرای خضر ـ علیه السلام ـ نگریسته اند، صائب در وسعت بخشیدن به این نگرش، تلاشی جدی کرده است. او گاه با شماتت خطاب به خضر(ع)، خود را بی نیاز از عمر جاودان و آب حیات، صاحب ویژگی هایی می داند که حتی خضر به آنها دست نیافته است. بدیهی است که صائب برای اثبات نظریات و افکار خویش و نیز برای ترجیح روش سلوک خود حاضر است از خضر(ع) سبق ببرد و او را با وجود همه اعتباری که در عالم ادب و عرفان دارد، بیرون از دایره علایق و پسندهای خود بپندارد، این نحوه نگرش، نوعی هنجارشکنی و گریز از سنت ادبی به شمار می رود.
در این مقاله، موضوعاتی دسته بندی شده که در آنها صائب تبریزی نگرش انتقادآمیز خود را متوجه ماجرای حضرت خضر(ع) کرده است.
خلاصه ماشینی:
"این ملامتگری در کلغزلهای صائب چندان زیاد نیست؛اما بههرحال ساختار جملاتی که خضر(ع)در آنهامخاطب است-و شبهجملهای با نام او ساخته میشود-از حیث مخالفخوانی جالباست: {Sبرو خضر که من آن کعبهای که میبینم#دلیل راهش غیر از شکستهپایی نیستS} (همان:/1820/5){Sای خضر چند تیر به تاریکی افکنی#سرچشمۀ حیات نهان در دل شب استS} (همان:1867/2){Sای خضر غیر داغ عزیزان و دوستان#حاصل تو را ز زندگانی جاودانه چیست؟S} (همان:2026/4){Sتو ای خضر از زلال زندگی بردار کلام خود#که این لبتشنه لعل آبداری در نظر داردS} (همان:2921/2){Sدر هر گذر سبیل مکن آبروی خویش#ای خضر پاس چشمۀ حیوان نگاهدارS} (همان:4717/4){Sبه من تکلیف آب زندگی کردن بود کشتن#تو را ای خضر در قید جهان جاوید میخواهمS} (همان:5608/4)10.
صائب در شرایطی اینچنین،با رویکردی افراطی به اسطورههای سامی،در دوبارهخوانیداستانها و تلمیحات مربوط به آنها دارد و از همین رهگذر است که مسئلهای به ناممخالفخوانی یا هنجارشکنی در بتسر تلمیح آفریده میشود و در همین مخالفخوانیهاستکه گاه مضامینی به چشم میخورد که در شعر و نثر گذشته اصلا سابقه نداشته است: {Sبرنمیآید غرور حسن با تمکین عشق#یوسف از کنعان به سودای زلیخا میرودS}(همان:/2645/3) {Sعشق مغرور کند خون به دل حسن آخر#یوسف آن نیست که مغلوب زلیخا نشودS}(همان:3606/8) {Sچند روزی بود اگر مهر سلیمان معتبر#تا قیامت سجدهگاه خلق مهر کربلاستS}(همان:/3590) پینوشتها (1)."