چکیده:
پدیده فقر علی رغم سیاستهایی که به منظور مقابله با آن به کار گرفته شده است، همچنان به صورت یک معضل اقتصادی - اجتماعی مطرح میباشد. این مقاله ضمن طرح این سؤالات که آیا تداوم پدیده فقر به علت کافی نبودن کوششهای به عمل آمده میباشد یا سیاستهای به کار گرفته شده خود عملا به تداوم فقر کمک نموده است؟ لزوم بازنگری اساسی در روشها و دیدگاهها را در زمینه چگونگی حل این مشکل مورد بحث قرار میدهد.
خلاصه ماشینی:
"آیا تداوم پدیده فقر به علت کافی نبودن کوششهای به عمل آمده میباشد یا سیاستهای به کار گرفته شده خود عملا به تداوم فقر کمک نموده است یا اصولا رسالت ریشه کن کردن فقر فراتر از وظایف دولتها بوده و نیازمند یک بازنگری اساسی در روشها و دیدگاهها در زمینه چگونگی مقابله با این پدیده میباشد؟با توجه به این سؤالات اساسی، در این مقاله ضمن ارایه نقاط قوت و ضعف سیاستهایی که میتواند سیاستگذاران را از نظر اقتصادی در تلاش به منظور محقق نمودن رسالت مبارزه با فقر کمک نماید، دلایل لزوم مشارکتهای مردمی در قالب فعالیتهای فردی با انگیزههای مذهبی و فعالیتهای گروهی و سازمان یافته برای موفقیتآمیز نمودن این تلاشها مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
خلاصه و نتیجه گیریپدیده فقر علی رغم سیاستهایی که به منظور مقابله با آن به کار گرفته شده و منابعی که برای کاهش آن تخصیص یافته است، همچنان به صورت یک معضل اقتصادی - اجتماعی مطرح بوده و نیازمند یک بازنگری اساسی در نحوه مبارزه با آن میباشد لذا لازم است دلایل عدم موفقیت در کوششهای به عمل آمده در فقر زدایی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
آیا تداوم پدیده فقر به علت کافی نبودن کوششهای به عمل آمده است یا سیاستهای به کار گرفته شده خود عملا به تداوم فقر کمک نموده و یا اصولا ریشه کن کردن فقر نیازمند یک بازنگری اساسی در روشها و دیدگاهها در زمینه چگونگی حل این معضل میباشد؟موفقیت سیاستهایی که به این منظور توسط دولتها به کار گرفته میشود از یک طرف مستلزم شناسایی دقیق افراد نیازمند و انتقال منابع به آنان بوده و از طرف دیگر باید این سیاستها بتواند بطور مؤثر از انتقال این منابع به کسانی که نیازی به این گونه کمکها ندارند جلوگیری نماید."