چکیده:
مرکز توجه مقاله به رابطه میان فهمیدن و شرح کردن است در تفسیر یا شرح متن. دیلتای فیلسوف و هر منوئیست آلمانی (1911-1813) با تفکیک علوم اجتماعی از علوم طبیعی، اختلاف میان فهمیدن و شرح کردن را استنتاج کرد. پل ریکور نشان میدهد که فهمیدن و شرح کردن میتواند و باید وحدت داشته باشند و باید چنین نیز تلقی شوند. البته در وحدت مورد نظر ریکور تمایز علوم اجتماعی از علوم طبیعی کلا حذف میگردد؛ او این دو مفهوم را با «و» مترادف کرده و به صورت «فهمیدن و شرح کردن» مینویسد.
نویسنده مقاله تمایز دیلتای را درست میداند بی آن که تضاد بین آن دو موافق باشد. باریکور تا آنجا موافق است که رابطه دیالکتیکی این دو مفهوم را لحاظ میکند، ضمن آن که با زدودن تفاوت آن دو و لذا تفاوت بین علوم طبیعی و علوم اجتماعی روی موافق نشان نمیدهد. نویسنده مقاله استدلال دارد که فهمیدن و شرح کردن در قلمروی علوم در تعارض نیستند، بلکه در فرایند شناخت وحدت مییابند.
خلاصه ماشینی:
"ریکور با نفی کردن نظریه دیلتای نشان داد که فهم و شرح باید و میشود متحد شوند (البته هایدگر و گادامر نیز همین نظر را دارند، ولی نظرات ریکور مبرزتر است).
اینک ما در وضعیتی هستیم تا به مسأله مرکزی این مقاله پاسخ بگوییم:1) مؤلف مقاله مخالف الگوی شناخت دیلتای «شرح یا فهم» است، زیرا جدا کردن فهم و شرح بر اساس تمایز میان علوم انسانی و علوم طبیعی توجیهپذیر نیست.
2) اما این مؤلف مخالف طریقی است که همپر اختلاف بین علوم طبیعی و علوم انسانی را نفی میکند و فهمیدن و شرح کردن را بر یک علم ایجابی (مثبت) استوار میکند، خاصه مخالف این امر است که همپر فهمیدن را «روشی برای کشف معنی» تلقی میکند، که نشان آن است که او بیشتر بر نقطه نظر تفسیری تأکید دارد تا اتحاد فهم و شرح به معنی واقعی.
نامنطقی بودن این نقطه نظر را تحلیل دیلتای از تمایز بین علوم انسانی و علوم طبیعی به خوبی نشان داده است، و تئوری «بازی» گادامر نیز همین را تأیید میکند.
چنانچه فهم هایدگر از هستیشناسی، و فهم گادامر از هستیشناسی زبانی و از نظر ریکور مبنی بر اینکه فهمیدن تا اندازهای هستی شناختی است، میتوان گفت که همگانگی زبان که بر «متن» بنا یافته است، گزارهای (محمولی) است بر نقطه نظر فهمیدن تا وحدت بین فهم و شرح.
در یک کلام، مؤلف این سطور سعی کرده است عمل را در تئوری فهمیدن وارد بداند، وحدت علوم انسانی و علوم طبیعی را لحاظ کند، و وحدت بین فهم و شرح را از دیدگاه مناسبت متقابل بین زبان و عمل بنگرد."