چکیده:
در این نوشتار انتظار از متن در «من وحی القرآن» به دوبخش کلی تقسیم شده و به تفکیک دربارۀ آن سخن گفته شده است:یک: انتظار از قرآن با توجه به طبیعت زبانی آن. دو: انتظار از قرآن با توجه به طبیعت معارفی آن. طبیعت عربی بودن، ظهر و بطن و محکم و متشابه و چندمعنایی و استعمال لفظ در بیشتر از یک معنا، زبان رمزی نداشتن و برای عموم مردم بودن قرآن و حجیت ظواهر، در حوزه طبیعت زبانی قرآن مورد توجه قرار گرفته است، و اصرار فضلالله بر این امور، وی را به یک ظاهرگرا (بهمعنای لغوی نه اصطلاحی) تبدیل کرده است. نقش پیشفرضهای مفسران، کتاب هدایت برای همگان، کتاب حضور در صحنه و حرکت، کتابی برای تعقل و باورها و برنامههای حرکت، در حوزه طبیعت معنایی قرآن و تکیه بر حرکتی بودن معارف قرآن و نزول تدریجی در حوزه طبیعت معارفی قرآن مورد توجه واقع شده است.
Instructor of Advanced Studies of Jurisprudence and Principles
In this paper، expectation from text in Min Waḥy al-Qur'ān is divided into two general sections، which are discussed in detail as follows:
First: expectation from the Qur’ān in respect to its lingual nature; second: expectation from the Qur’ān in respect to its doctrinal nature. The Arabic nature of the Qur’ān، its interior and exterior aspects، the unequivocal and the ambiguous، multi-meaning، using a word in more than one meaning، not having enigmatic language، its being for the general public، and the validity of its external meanings are taken into consideration in the section relating to the lingual nature. The insistence of the author on the above issues has turned him into a formalist (in the literal، not the technical، sense of the word). The role of the interpreters’ presuppositions، the Qur’ān as a guiding book for all، a book of presence in the stage and movement، a book for intellection and beliefs، plans for moving in the field of semantic nature of the Qur’ān، reliance on the dynamic nature of the Qur’ān’s doctrines، and the gradual Revelation are touched upon in the second section، i.e. the doctrinal nature of the Qur’ān.
خلاصه ماشینی:
"طبیعی است که بسیاری از سخنان ایشان مشابه سخن سایر مفسران مسلمان قدیم و معاصر باشد، اما برخی از نکات در بیان فضلالله است که اگر نگوییم متفاوت، دستکم متمایز است؛ «چطور برای ما ممکن است قرآن کریم را بفهمیم؟ آیا قرآن سبک بیانی ویژهای دارد که آن را از سایر متون متمایز سازد؟ بهگونهای که بدون شناخت و درک آن سبک بیانی نتوانیم به فهم قرآن نزدیک شویم؟ و آیا قرآن دارای زبان و مفاهیم پیچیدهای است که برای روشن شدن معانی و رسیدن به ژرفای مفاهیم آن به خبرگان نیاز است؟ یا اینکه این کتاب برای عموم مردم است، بهگونهای که هر انسانی بهقدر توان و امکانات فرهنگی خود به آن نزدیک شود؛ عوام بتوانند به اندازه نیاز خود و دانشمندان و علما با تواناییها و امکانات خود استفاده ببرند.
» (همان) بنابراین همان گونه که باید از پیشفرضهای فرقهای و تحمیل نظریات از پیش آماده بر قرآن برحذر بود، باید پیشفرضهای لازم فهم را درباره طبیعت معارف و زبان قرآن مورد مطالعه قرار داد و موضع خویش را درباره آنها روشن کرد؛ «به این دلیل ضرورت دارد که این مسئله مهم در اندیشه اسلامی روشن شود، زیرا هرچه به طبیعت قرآن و سلامت آن از (تحریف، یعنی) زیاد یا کم، و روش فهم آن، و نیز نقش مهم آن در الهام گرفتن از وحی الهی مربوط میشود، اهمیت بسیاری در آگاهی اسلامی دارد، زیرا قرآن کریم اساس مفاهیم اسلامی، از احکام، روشها، ابزارها و اهداف است."