خلاصه ماشینی:
در اکثر کتابهای مرجع معماریسازمانی، PSTI به عنوان حلقه پیشین فرآیندبرنامهریزی معماری سازمانی معرفی میشود(براینمونه نگاه کنید به«چارچوب ملی معماری سازمانیایران:الگوی تدوین طرح جامع فناوری اطلاعاتدر سازمانها»نوشته علی فتح اللهی،حمید رضانیکوفر و فریدون شمس،انتشارات دبیرخانهشورای عالی اطلاعرسانی،1384،ص 50)اینالگوی خطی تا حد زیادی منطقی و موجه است،زیرا تدوین معماری مطلوب فناوری اطلاعاتدر هر سازمانی،بدون دانستن جهتگیریهایاساسی و راهبردهای توسعه فناوری اطلاعات درآن سازمان(که از نتایج و دستاوردهای PSTI به شمار میروند)،غیر ممکن است.
این کاربرد که متاسفانه امروز،به دلیل برخوردسرسری و غلبه دیدگاه مکانیکی در پروژههایبرنامهریزی استراتژیک فناوری اطلاعات کشورما شیوع یافته(به عنوان نمونهای از یک کاربردنسبتا دقیق و«بینتیجه»از تکنیک TOWS دربرنامهریزی فناوری اطلاعات،نگاه کنید به:مهراننژادجوادیپور،«راهبردهای توسعه خدماتشهرداریهای الکترونیک بر اساس تجزیهوتحلیل TOWS (مطالعه موردی شهرداری الکترونیکمنطقه 13 تهران)»،فصلنامه مدیریت شهری،شماره22،زمستان 1387،صص 43 تا 60) (و حتی به نشریات دانشگاهی نیز راه یافته است)،ناشی از غفلت از این موضوع است که تحلیل TOWS صرفا در سطح برنامهریزی استراتژیکسازمانی و آن هم در شرایطی کاربردپذیر است کهسازمان در یک محیط رقابتی به فعالیت میپردازد.
به همین دلیل در شرایطی که با توجه به ماموریتیک سازمان،رقابت برای آن معنی نداشته باشدیا صراحتا و به صورت مستقیم چنین نباشد(مانندسازمانهای حاکمیتی)و یا اساسا برنامهریزیاستراتژیک در سطح یک حوزه کارکردی(وظیفهای)سازمان مانند منابع انسانی یا فناوریاطلاعات انجام میشود،ملاک و معیاری برایتشخیص عوامل دخیل در تحلیل TOWS وجودندارد،زیرا(بر خلاف تصور شایع)منظور از نقاطقوت و ضعف در این تحلیل،نه هر گونه نقطه قوتو ضعف به صورت مطلق،بلکه نقاط قوت و ضعفسازمان(یا بنگاه)نسبت به رقبای بالفعل یا بالقوهاشاست.