چکیده:
یکی از نکاتی که در دوران جدید مورد توجه قرار گرفته نقش ارزشها و باورهای عامه در عملکرد افراد در عرصه های اجتماعی، اقتصادی- سیاسی است. امروزه فرهنگ سازمانی، به عنوان پدیدهای که نقش گرفته از سیاستها و رویکردهای مدیران رده بالای سازمانی می باشد، از جمله عوامل ساخته شده به وسیله منابع انسانی است که نقش مهمی در تحول نظام اداری ایران و به خصوص در پیشگیری از بروز فساد در ادارات و سازمانها و ارتقای نظام اداری دارد. صاحبنظران نسبت فرهنگ سازمانی به سازمان را، همچون نسبت شخصیت به فرد میدانند که نقش مهمی در شکلگیری رفتار (فردی و سازمانی) دارد. رویکرد اساسی که این مقاله بر آن تاکید دارد این است که به جای اتکا به رویه هایی که مبتنی بر تنبیه بعد از ارتکاب فساد است، ایجاد و راهاندازی یک سیستم پیشگیری از فساد که هسته مرکزی آن فرهنگ جامعه و فرهنگ سازی، بهعنوان امری ضروری میباشد. این رویکرد اقداماتی همچون هویت بخشی به کارکنان، تثبیت سیستم اجتماعی، ایجاد تعهد درونی در کارکنان، تثبیت شیوه های انگیزشی و ارائه الگوهای مناسب رفتاری آنچه که دین اسلام از فرد مسلمان میخواهد ـ که مراقب احوال و افعال خود باشد و خطا نکند ـ بررسی و نیز مهمترین کارکردهای فرهنگ سازمانی به منظور ایجاد فضایی که هم نهی کننده فساد اداری و هم نهادینه سازی فرهنگ سازمانی در راستای حفظ کرامت مردم در نظام اداری خواهد بود مورد بررسی قرار می گیرد.
خلاصه ماشینی:
"idhaM:liamE (**)استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد بناب ضرورت مسئله فساد اداری از جمله پدیدههای سازمانی است که روند توسعه کشورها را بهطور چشمگیری یا مشکل روبرو کرده و میتواند علل مختلف(اداری-سیاسی-اقتصادی)داشته باشد و به دلیل نقش و تأثیرات منفی زیادی که بر کارآیی و اثربخشی نظام اداری و فرهنگی داشته میتواند در کاهش اعتماد مردم نسبت به دستگاههای اداری نقش زیادی ایفا کند،چرا که اعتقاد و ارزشهای اخلاقی جامعه را متزلزل،هزینه انجام کارها را افزایش،رشد رقابتپذیری را دشوار،تلاش برای فقر زدایی را ناکام و بیانگیزگی و بدبینی را ایجاد،زمینۀ تضعیف روحیه افراد درستکار در امر خدمت رسانی را فراهم سازد.
بنابراین باید برپایه برنامهای جامع و کامل،فرهنگ ایرانی و شرایط اجتماعی اصلاح شود؛اما به دلایلی همچون خلق و خوی ویژه ایرانیان که تصمیم گیرندگان و مدیران نیز در شمار آنند،نبود اجماع و هماهنگی میان نخبگان و مسئولان بر سر یک برنامه منسجم برای به انجام رساندن این کار و بیثباتی سیاستها به گونهای که هر دولتی میآید سیاستهای دولت پیشین را نفی میکند و دیگر عوامل(سریع القلم،1386:18)،به نظر میرسد بهتر باشد که وظیفه فرهنگ سازی به نهادی مستقل از دولت سپرده شود تا بتواند فارغ از هیاهوها و مشکلات،این کار را به سرانجام برساند.
نتیجهگیری فساد پدیدهای است که کموبیش در تمام کشورهای جهان وجود دارد؛اما نوع،شکل،میزان و گستردگی آن در هر کشور متفاوت است،همان طور که نتایج و پیامدهای آن نیز بنابر نوع سازمان سیاسی،اقتصادی،فرهنگی تفاوت دارد،در هر صورت فساد موجب انحطاط اخلاقی کارمندان شده و سیاستهای دولت را در تضاد با منافع اکثریت قرار میدهد،باعث هدر رفتن منابع ملی و کاهش اثربخشی دولتها در هدایت امور و از این طریق اعتماد مردم نسبت به دستگاههای دولتی و غیر دولتی را کاهش داده،بیتفاوتی،تنبلی و بیکفایتی را افزایش میدهد."