چکیده:
بیگمان مسئله وجود ذهنی از مسائل پردامنه و بحثانگیزی است که ذهن انبوهی از فیلسوفان را به خود مشغول کرده است. تلاشهای بیثمر شکاکان و سوفسطاییان در طول تاریخ، اهمیت افزون این مسئله را که سویه معرفتشناختی بحث علم را نیز رقم میزند، نمایانتر میسازد. فیلسوفانی چون ابنسینا و فخر رازی که از طلایهداران بحث در این موضوع بودهاند، مجالی فراخ را جهت واکاوی مسئله فراهم آوردهاند؛ اما از آنجایی که گاه کوشش فراوان ابنسینا در پرداخت مسئله وجود ذهنی مورد تردید واقع میشود و یا به فیلسوفی چون فخر رازی نسبت انکار وجود ذهنی داده میشود. از اینرو، این پژوهش بر آن است تا هم تلاش گسترده ابنسینا را در این باب ارج نهد و هم ناروایی نسبت انکار به رازی را فاش سازد. این امر مهم از رهگذر تبیین ماهیت و اثبات وجود ذهنی از دیدگاه فیلسوفان یادشده و کشف قناع اضطراب از کلمات فخر رازی، به همراه سنجش تطبیقی میان دو دیدگاه دستیافتنیتر شده است.
خلاصه ماشینی:
"نظر فخر در الملخص فخر رازی در کتاب دیگر خود به نام الملخص قولی را برمیگزیند که بر پایه آن، به ظاهر ماهیت علم، اضافه بین عالم و معلوم است؛ بدون آنکه نسبت به صورت علمی معلوم، رابطه بشرط لا 59 و یا بشرط شیء داشته باشد؛ 60 یعنی فرقی نمیکند در این میان، صورتی هم وجود داشته باشد یا خیر، بلکه مهم وجود اضافه است؛ و به تعبیر شهید مطهری، خواه آنکه صورتی در نفس موجود باشد، خواه نباشد.
اینک پرسش بنیادین این است که دلیل این دوگانگی چیست؟ به نظر میرسد خود رازی متوجه این گونهگونی عبارات درباره وجود ذهنی بوده؛ چراکه دیدگاه نهایی او آنجاست که ثقل کلام خویش را بر تمایز بین صورت مغایر با نفس و صورت غیر مغایر با آن قرار میدهد: قد بینا فی باب العلم ان العلم والإدراک والشعور لیس عبارة عن حضور صورة المدرک فی المدرک بل عن اضافة مخصوصة بین المدرک والمدرک ثم أن تلک الاضافة قد تکون محتاجة الی انطباع ماهیة المدرک فی المدرک وذلک عند ما یکون احدهما مغایرا للآخر فانه متی کان کذلک صح من العالم ان یعلم ماهیة ذلک المعلوم و ان کان معدوما فی الخارج، فلا جرم لا بد أن تحصل تلک الماهیة فی نفس العالم لیقع للعالم الاضافة المسماة بالادراک الیه واما اذا کان المدرک نفس المدرک، لم یکن هنا حاجة الی حصول صورة اخری اذ من المحال ان یدرک المدرک ذاته عند ما تکون ذاته معدومة فلا جرم کان حضور ذاته کافیا فی تحقق تلک النسب.
انگیزش در بیان انگیزه ابنسینا و فخر رازی در این بحث، باید عنایت داشت که ابنسینا در آثار خود به هر سه وجه یادشده (رد نظریه اضافه، رد نظریه حال و حل مشکل مطابقت) جهت طرح مسئله وجود ذهنی توجه کرده است؛ با این توضیح که مباحث مزبور در آثار ابنسینا، ذیل بحثی مستقل با عنوان وجود ذهنی جای داده نشدهاند؛ چراکه این بحث بدین شکل در آن زمان مطرح نبوده است."