چکیده:
سهامداران نهادی به دو گروه کوتاهمدت و بلندمدت دستهبندی میشوند. سهامداران نهادی کوتاه مدت به دلیل تمرکز افراطی و بیش از اندازه بر عایدات جاری میتوانند موجب ایجاد محرکهای مختلف برای مدیران شرکتها به منظور اجرای مدیریت سود فزاینده درآمد برای بهتر نشان دادن وضعیت جاری گردند. در مقابل، سهامداران نهادی بلندمدت دارای افق بلندمدت سرمایهگذاری هستند و به ارزش ذاتی سهام در مقابل عایدات جاری توجه دارند، و به همین دلیل، مانع اجرای مدیریت سود فزاینده درآمد توسط مدیران میشوند. هدف این پژوهش ارائه شواهدی در مورد نقش هر دو گروه سهامداران نهادی در برابر مدیریت سود فزاینده درآمد شرکتها در بورس اوراق بهادار تهران است. این پژوهش در گستردة پژوهشهای توصیفی پس رویدادی است. بررسی فرضیههای پژوهش به کمک تجزیه و تحلیل رگرسیون و با استفاده از دادههای تابلویی از طریق ترکیب دادههای سری زمانی و مقطعی و با استفاده از اطلاعات 165 شرکت در دوره زمانی 1386-1382 (جمعا 825 سال- شرکت) انجام شده است. نتایج این پژوهش مطابق با انتظارات اولیه است که نشان میدهد سهامداران نهادی کوتاه مدت تأثیری مثبت و معنادار و سهامداران نهادی بلندمدت تأثیری منفی و معنادار بر مدیریت سود فزآینده درآمد شرکتها دارند.
خلاصه ماشینی:
"با توجه به این مطالب میتوان نتیجه گرفت این گروه از سهامداران نهادی بیشتر نگران چشماندازهای بلندمدت شرکت، و دارای انگیزههای زیادی برای حضور فعال در فعالیتهای حاکمیت شرکتی و نظارت بر شرکتها هستند و میتوانند موجب کاهش مدیریت سود (مدیریت سود افزایشی که موجب بهتر نشان دادن وضعیت فعلی شرکت میشود.
این سرمایهگذاران از طریق فعالیتهای نظارتی خود، درک بهتری از موقعیتی دارند که عملکرد شرکتها را تحت تأثیر قرار میدهد و احتمال کمتری دارد که مدیران شرکتهای پرتفوی، خود را به دلیل سود کمی جریمه کنند که ناشی از مدیریت ضعیف آنها نیست؛ لذا در این مکتب فرض میشود حضور سهامداران نهادی بلندمدت احتمال مدیریت سود فزاینده درآمد را کاهش میدهد و از انگیزههای مدیریت برای این کار میکاهد.
باتوجه به دیدگاههای متفاوت در خصوص سهامداران نهادی آیا حضور این سرمایه گذاران در ساختار مالکیت شرکتها در هر سطحی به عنوان ساز وکار حاکمیت شرکتی عمل میکند و یا سهامداران نهادی در سطوح مختلف عملکرد متفاوتی خواهند داشت؟ با توجه به ادبیات و پیشینه به منظور دستیابی به اهداف پژوهش بر اساس سؤالهای مطرح شده، دو فرضیه به شرح زیر مطرح میشود: فرضیه اول: بین سهامداران نهادی کوتاهمدت و مدیریت سود فزاینده درآمد، رابطهای مثبت و معنادار وجود دارد.
یافتهها مؤید این است که سهامداران نهادی که دارای افق کوتاهمدت سرمایهگذاری هستند به دلیل تمرکز افراطی بر عایدات جاری میتوانند موجب ایجاد محرکهای مختلفی برای مدیران شرکتها باشند تا برای بیشتر نشان دادن عایدات جاری به مدیریت سود فزاینده درآمد دست بزنند."