چکیده:
هدف اصلی این مقاله بررسی تأثیرها و پیامدهای اشاعه هیچ انگاری پسانوگرایی و نولیبرالیستی بر توسعه نظریه اجتماعی در دهه های پایانی قرن بیستم است. فضای فرهنگی حاکم بر این جریان به گونه ای است که گویی بازسازی نظریه اجتماعی،امری بی قاعده و بیهوده است. عوامل گوناگونی را که می تواند مبانی و زمینه های این طغیان ضد نظریه را تبیین کند، به طور مشروح در مقاله مطرح شده است. نکته محوری بحث حاضر این است که ضرورت جدی بازسازی نظریه اجتماعی، نیازمبرم به اجتناب از چشم اندازهای مرزبندی شده فراتخصص گرایی رشته ای(میراث سنت پوزیتیویسم)،و به جای آن پیش گرفتن طرحی از جمع نگری و حدگرایی نظری(کلیت نگری) دارد.
خلاصه ماشینی:
پیامدهای این وضعیت ناخوشایند در آموزش علوم اجتماعی در دانشگاههای کشورهای پیشرفته و پیرامونی، که تدریس تاریخ نظریههای اقتصادی در برنامههای عالی دورههای دکتری دانشگاههای معتبر آمریکای شمالی حذف شده است، لابد برای این که بیفایده هستند، نتیجه تأسفآور و مضحک آن را میتوان در میان دانشجویان دوره دکتری مشاهده کرد که سنی زیر 30 سال دارند، و آموزش نظری فقیرانهای دیدهاند.
secneics drah (به تصویر صفحه مراجعه شود) دو نوآوری در علوم طبیعی و ریاضی، به دلیل تأثیر عمدهای که بر علوم اجتماعی داشته، مهم شمرده شده است:یکی بحران در معرفتشناسی قانونمند«در علوم سخت»و دیگری، تحولات نظری جدید در این علوم که بر اهمیت تحلیل غیر خطی نسبت به خطی، پیچیدگی نسبت به سادگی، عدم امکان جدایی کامل پژوهشگر از موضوع پژوهش، و به نظر بعضی ریاضیدانها، رجحان تفسیرهای کیفی بر موشکافیهای کمی تأکید دارد.
به گفته فورد، این نکته را باید افزود که مبحث موسوم به«چرخش زبانی»[که به تعبیر پسانوگرایان]قلمرو علوم اجتماعی را بهطور گسترده در«اسارت گرفته»به مفهومی از انسانهای متعارف توجه دارد که هر کدام آنها به اقتضای زمان و طبق«روایتهایی»از پارادایمهای متفاوت، در جایجای یک پیوستار قرار میگیرند و در شبکهای از روابط متقابل بین هزاران نشانه و نماد بیقاعده زبانی هویت خود را باز میجویند، و چون این روایتها شامل انواع خطوط ناخوانا و اختصاری هستند، «حقیقتی»به زبان نمیآید، و این مبنای تفکر فرانسبیگرایی پسانوگرایی است.