چکیده:
در این مقاله سعی برآن است که تا به مدد نظریه روایتشناسی ساختارگرا به تحلیل و بررسی دو عنصر مهم روایتگری و توصیف در روایتهای داستانی پرداخته شود. در هر روایت داستانی مکتوبی، روایتگری جنبه اساسی و اولیه آن است که به بازنمایی کنشها، رخدادها و اعمال شخصیتها میپردازد. توصیف نیز عنصر ثانوی هر روایت داستانی است که بازنمایی اشیاء، مکانها و جنبههای ایستای داستان و شخصیتها از طریق آن صورت میگیرد. اگر چه توصیف بدون روایتگری نیز میتواند وجود داشتهباشد، به خودی خود نمیتواند سازنده روایت داستانی شود؛ از دیگر سوی هر چند روایتگری عنصر اساسی هر داستان روایی است، هرگز بینیاز از توصیف نیست. روایتگری جنبه پویای متن است که هم دارای زمان داستان است و هم زمان سخن؛ در حالی که توصیف فقط دارای زمان متن است. توصیفات در متون روایی میتوانند دارای کارکرد تزیینی، توضیحی و نمادین باشند و در عین حال فضای داستان را مشخص کنند. برای ملموس و عملی کردن این بحثهای انتزاعی، شواهد و مثالهایی از هفت پیکر نظامی برگزیدهایم که در آن انواع توصیفها موجود است.
خلاصه ماشینی:
"از سوی دیگربتی و مهتاب به همراه دسته گلی با رنگهای روشن در تضاد با رنگ سیاه قرار گرفته وموقعیت مکانی آنها در صحنه(قرار گرفتن بتی تقریبا به طور متقارن در وسط فریم)اولا نشان از اهمیت شخصیت بتی در مقایسه با دیگر عناصر صحنه دارد؛زیراکارگردان از طریق تأکید بر عنصری از فریم که به گونۀ قابلتوجهی در ناهمخوانی بادیگر عناصر تصویر است،موجب جلبتوجه مخاطب به آن عنصر خاص میشود.
اینگونه تصویربرداری و انتقال صحنهها به یکدیگر در مقایسه با قطع کامل صحنهای وشروع صحنۀ دیگر،به ایجاد نوعی ارتباط میان صحنهها و پیوند معنایی آنها کمکخواهد کرد؛به گونهای که چهرۀ بتی و قاب عکس روی دیوار هنوز به طور کامل محونشده است(دق 44:50)،تصویری از پرچمهای خیابان و رهبر انقلاب ایران ظاهرمیشود(فیداین).
در سطح دوم یا بازنمایی،رموز مرتبط با واقعیت(اجتماعی)ازطریق تکنیکهای سینمایی همچون زاویۀ دوربین،اندازۀ نماها،نورپردازی،تدوین،موسیقی و به طور کلی رموز فنی به تصویر درمیآیند؛برای مثال،در این فیلم نحوۀنورپردازی در صحنههای مربوط به فضاهای ایران در مقایسه با نورپردازی مربوط بهفضاهای آمریکا،زوایای دوربین در هنگام فیلمبرداری از چهرۀ محمود و غیره،بیانگربسیاری از معانیای است که در قسمتهای قبل به آن اشاره شده است.
منتسب کردن ویژگیهاییهمچون تعصبات خانوادگی(که خانوادۀ محمودی نمایندۀ آن هستند)،خشونت(کهمردم ایران،حکومت ایران و در رأس آن رهبری ایران قرار دارند و تأکید بر این امر نیزاز طریق همنشینی تصویر رهبر ایران با صحنههای خشونت بهطور مکرر صورتمیگیرد)،تحجر و عقبماندگی فکری(از طریق نمایش طرز تفکر و رفتارهای خانوادهمحمودی)،تبعیض جنسیتی(رفتار وحشیانۀ محمود با بتی و به طور کلی رفتار مرداندر فیلم با زنان)بیانگر تصاویر کلیشهای از مسلمانان و ایرانیان است."