چکیده:
نشانهشناسی ساختگرا تقابلهای دوتایی را عناصر دلالتمندی میداند که ساختار پنهان متن را تشکیل میدهد و با تحلیل آنها میتوان به تفسیر و تأویل معنا پرداخت. تقابلها که از دیدگاه زبانشناسی، روانشناسی و مردمشناسی ساختارگرا عامل شناخت و ادراک هستند، در متون فرهنگی اعم از آثار مکتوب ادبی یا هنرهای دیداری و شنیداری بروز و ظهورهای متفاوتی دارند. بررسی انواع تقابلهایی که مؤلف بهکار برده است و شیوه پردازش آنها، نتایج سبکشناختی بهدست میدهد؛ چنانکه بررسی نشانهشناختی عناصر متقابل در تصویرپردازی اشعار مولانا نشان میدهد: 1. همه تقابلهای ذهنی و عینی که نوعی تعالی و تنزل را القا میکنند در جهت تبیین پدیدههای مادی و امور معنوی بهکار رفتهاند. 2. تقابلها در نقطهای بهوحدت میرسند و هویت تقابلی آنها مرتفع میشود. 3. سلب ماهیت تقابلی از عناصر دوگانه با شگردهای بیانی و بلاغی صورت میپذیرد که دستهبندی آنها به توصیفات سبکشناختی اشعار مولانا در مثنوی و کلیات دیوان شمس رهنمون است.
Structural semioticians believe that bilateral contrasts are signifying
elements which shape a text’s concealed structure; while their
analysis makes the interpretation and paraphrase of meaning a
possible task. Binary elements, which according to linguistics,
psychology, and structural anthropology are factors of cognition and
comprehension, have found a variety of different expressions and
manifestations in cultural texts; whether they are in written form
within literary works or have appeared in the visual and auditory arts.
A survey of the variety of bilateral contrasting elements that the
author has used, in addition to the manner in which they are
processed, show the stylistics of the work; just as the semiotic study
of binary elements in the depiction and portrayal of Rumi’s poetry
show that: 1) All the objective and subjective bilateral contrasts
which somehow instil ascension or descent are utilized for expressing
materialistic and spiritual affairs and phenomena. 2) All the bilateral
contrasts are finally united in a specific point and their contradicting
identity is resolved. 3) Negation of contradictory identity from
bilateral contrasts occurs through rhetorical and declarative devices
which once categorized, guides us towards semiotic description of
Rumi’s poetry in Massnavi and Shams Poetry Book (known in
Persian as “Divane Shams”).
خلاصه ماشینی:
بررسی نشانهشناختی عناصر متقابل در تصویرپردازی اشعار مولانا زهرا حیـاتی دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تربیت مدرس چکیده نشانهشناسی ساختگرا تقابلهای دوتایی را عناصر دلالتمندی میداند که ساختار پنهان متن را تشکیل میدهد و با تحلیل آنها میتوان به تفسیر و تأویل معنا پرداخت.
در این مقال با استناد به یکی از رهیافتهای نشانهشناسی ساختگرا، یعنی تحلیل متون براساس تقابلهای بنیادین و ساختاری، تصویرپردازیهای مولوی در مثنوی و غزلیات شمس بررسی شده است.
از پرسشهایی که در تحلیل تقابلهای دوتایی در تصویرهای ادبی اشعار مولانا میتوان مطرح کرد این است که در اشعار مولوی تقابلهای اصلی کداماند؟ تقابلهای اصلی در منطق عرفانی مولوی چگونه حل میشوند؟ آیا تناقضهای بنیادین، اعم از روانشناختی و فرهنگی در شعر مولوی مرتفع میشوند؟ آیا میتوان عناصر صوری متقابل بنیادینی را در شعر مولوی فهرست کرد؟ دورنمایی از باورهای عارفانه و صوفیانه، تداعیکنندة این فرض است که بخشی از کارکرد تصویرهای ادبی بازنمایی تقابل میان عالم ماده و عالم روح است؛ چنانکه متن عرفانی تلاشی است برای ایجاد یا کشف وحدت میان تعینات متکثر که اغلب بر تفاوت و تضاد و تباین استوارند.
این تقابلها مبنای تصاویر خیالی را تشکیل میدهد؛ زیرا مفاهیم متقابل از حوزۀ محتوا با استعارهها، نمادها و تمثیلهایی از حوزۀ صورت پیوسته میشود: (رجوع شود به تصویر صفحه) (رجوع شود به تصویر صفحه) اگر این تقابلهای همتراز تصویری را با قرینة آن یعنی تقابلهای معنایی همتراز مقایسه کنیم، میتوانیم به رابطة عمودی میان آنها دست یابیم؛ برای مثال ذیل تقابل حق/ خلق یا روح/ ماده، تقابل تصویری دریا/ قطره یا آفتاب/ ذره قرار میگیرد و به این ترتیب، رابطههای حق-دریا/ خلق- قطره یا روح- آفتاب/ ماده- ذره بهدست میآید.