چکیده:
یکی از نکات مهم در حوزه تطور انواع ادبی این است که غلبه یک گفتمان و جریان فرهنگی در دورهای مشخص در پیدایش نوع ادبی خاص تأثیر انکارناپذیری دارد. اگر برخی منتقدان ادبی بر مبنای نظریه داروین و با توجه به طبیعت موجودات نظریه انواع ادبی را مطرح کردند، میتوان بر مبنای دیدگاه پل تیلیش با توجه به اضطرابهای روحی انسان در سه ساحت اضطراب وجودی (مرگ)، اخلاقی (گناه) و معنوی (پوچی و بیمعنایی) نظریه تطور انواع ادبی را تبیین و تفسیر کرد. بر اساس این، نویسنده مقاله ضمن بررسی دیدگاه پل تیلیش در حوزه مورد نظر، سعی میکند با توجه به غلبه یک گفتمان فکری و بروز سنخ روانی خاص (اضطراب) در دورهای مشخص، کیفیت ظهور نوع ادبی متجانس با آن گفتمان را تحلیل کند.
An important fact in the field of genre changes is that domination of
one discourse and cultural current in a specific epoch has an
undeniable effect on the appearance of a new genre. If some of
literary criticizers have proposed the theory of literary genres basen
on Darwin's theory and the natures of beings, we can interpret the
theory of changes of literary genres based on Paul Tillich's views
considering human's anxieties in the three domains of existence
anxiety (death), moral and ethical anxiety (sin) and spiritual anxiety
(absurdity and meaninglessness).In this paper, I will describe Paul
Tillich's view in this domain and considering the domination of a
thought discourse and the appearance of a specific mental type
(anxiety) in a specific epoch,will try to analyze the appearance of a
literary genre homogenous with that.
خلاصه ماشینی:
انواع ادبی و اضطرابهای بشری با توجه به آراء پل تیلیش دکتر مصطفی گرجی استادیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه پیام نور چکیده یکی از نکات مهم در حوزة تطور انواع ادبی این است که غلبة یک گفتمان و جریان فرهنگی در دورهای مشخص در پیدایش نوع ادبی خاص تأثیر انکارناپذیری دارد.
قبل از ورود به اصل بحث باید گفت تمام تعریفهایی که از انواع ادبی شده، یا مانند ارسطو با توجه و بر اساس وزن اثر یعنی عامل موسیقایی1 (حماسه، درام، تراژدی و کمدی) و یا با عنایت به صورت و قالب بوده است؛ بنابراین در همة تعریف و تحدیدها به ملاک طبقهبندی پرداخته شده است (همان، 107- 113).
یکی از نکات مهم در بررسی محتوایی انواع ادبی، کشف دلایل ظهور و کمال نوع ادبی خاص با توجه به روحیات و احوال درونی انسانها در ادواری است که آن ژانر غالب است که البته این مسئله در حیطة نقد تکوینی میگنجد.
بهبیان دیگر، اگرچه جمع انواع مختلف ادبی در یک زمان و مکان خاص از یکسو و وجود سیری یکسان در ظهور انواع ادبی در چند فرهنگ محال عقلی وجود ندارد؛ این سؤال مطرح میشود که آیا براساس طبقهبندی ارسطو نوع حماسی بر سایر انواع تقدم دارد و آیا بهضرورت بعد از افول نوع حماسی است که انواع دیگر ظاهر میشود؟ نگاه فراگیر به شعر فارسی دری در طول بیش از هزار سال تجربة هنری و روند ظهور انواع ادبی نشان میدهد ادبیات حماسی بر نوع غنایی (تعلیمی و عرفانی) تقدم زمانی دارد (انوشه، 1381: 174-176) که بررسی دلایل آن مجالی دیگر میطلبد.